سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون خشمناک شوم ، کى خشم خود را فرو نشانم ؟ آنگاه که انتقام گرفتن نتوانم ، تا مرا گویند اگر شکیبا باشى بهتر یا آنگاه که توانم تا مرا گویند اگر ببخشایى نیکوتر . [نهج البلاغه]
تجربه های مدیریت راهنمایی فاطمیه
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • 3-2- اهداف شخصی
    3-2-1- هدفگذاری کنید
    وقتی بتوانید به صورت مؤثرتر «نه» بگویید، وقت بیشتری برای تخصیص در دست‌یابی به اهداف شخصی خود دارید. اهداف، حوزه خیلی مهمی از مدیریت زمان شخصی هستند. اهداف به ما کمک می‌کنند که از طریق ایجاد کار برای ما و اجازه تمرکز بر تلاش‌هایمان، زندگی خود را سازماندهی کنیم. هنگام هدفگذاری خیلی مهم است آنها را واقعی و قابل دستیابی تعریف کنیم. با تنظیم اهداف از پیش،‌ به خود اجازه می‌دهید که یک مسیر استراتژیک به سمت دستیابی به اهداف را برنامه‌ریزی کنید.
    اهدافی تعریف کنید که به سادگی قابل دستیابی باشند. وقتی به اهداف تعریف شده رسیدید، برای هدفی که مشکل‌تر است اقدام کنید. این فرایند را ادامه دهید تا اینجا که احساس کنید که اهداف شما نه آسان و نه دور از دسترس هستند. این فرایند کند است اما به شما کمک می‌کند که یاد بگیرید چگونه به صورت موفقیت‌آمیز به اهداف خود دست یابید. نباید انتظار داشته باشید که تمام انتظاراتتان یک شبه برآورده شوند چرا که یک فرایند تدریجی است.
    3-2-2- اهداف خود را اولویت‌بندی کنید
    وقتی اهداف خود را تنظیم کردید، باید آنها را اولویت‌بندی کنید. وقت گذاشتن و اولویت‌بندی اهداف در مدیریت زمان شخصی مؤثر حیاتی است. خیلی از ما از این مرحله می‌پریم اگر چه دوباره مجبور می‌شویم که برگردیم.
    اهداف را به صورت روشن تعریف کنید و مشخص کنید که آنها چه هستند و چه اهمیتی دارند. اهدافی که اهمیت کم دارند می‌توانند به تعویق بیافتند. اجازه دهید اقلامی که به توجه بیشتر نیاز دارند ابتدا انجام شوند. شما می‌توانید یک فهرست از کارهایی که باید انجام دهید تهیه کنید و به هر یک از اقلام به نسبت اهمیت عددی اختصاص دهید یا اینکه فهرستی از اهداف اولویت‌بندی شده تهیه کنید. پیتر دراکر می‌گوید که «انجام دادن کارهای درست مهمتر از انجام درست کارهاست».
    اقتصاددان ایتالیایی، ویلفردو پارتو، قانونی در اولویت‌بندی دارد. قانون پارتو می‌گوید که تقریباً 80 درصد نتیجه مورد نظر از بیست درصد تلاش‌هایی حاصل می‌شود که انجام می‌دهیم. برای اینکه کارهای خود را به صورت مؤثر اولویت‌بندی کنید، باید بیست درصد مهم را جدا کنید. وقتی کارهای مهم تعیین شدند شما می‌توانید بر اقداماتی تمرکز کنید که بیشترین نتیجه مورد نظر را حاصل می‌کنند. هنگام تحلیل چگونگی گذراندن اوقات خود (بخش 2-1) متوجه خواهید شد که خیلی از اوقات شما صرف کارهای کوچک و ناچیز می‌شود. به همین دلیل توان شما صرف حوزه‌های اصلی و حیاتی که نیازمند تلاش بیشتر هستند نمی‌شود. قانون پارتو را برای اولویت‌بندی به کار برید و خواهید دید که زمان و اهداف تحقق یافته شما بیشتر خواهند شد.
    3-3- تعلل
    وقتی زمان مناسب صرف هدفگذاری و اولویت‌بندی کردید، می‌توانید کارهای مورد نیاز هر روز را تعیین کنید. اگر کارها را در زمان موعد آنها انجام ندهید غیر مؤثر عمل کرده‌اید. تعلل چیزی است که اکثر ما با آن درگیر هستیم. اغلب نمی‌توانیم به کل نتیجه مورد نظر دست یابیم زیرا به خاطر تعلل استرس به ما چیره می‌شود.
    با تعداد زیادی از کارهای انباشته شده بر روی هم، سخت است که در انجام کارها تعلل نکنیم؛ خصوصاً برای کارهای بزرگتر که به زمان بیشتر از آنچه که شما دارید نیاز دارند.
    وقتی با کار بزرگی روبرو می‌شوید آن را به بخش‌های کوچکتر تقسیم کنید. تقسیم کار به کارهای کوچکتر این امکان را فراهم می‌آورد که اجزاء کوچکتر را بدون اضطراب انجام دهیم. بزودی در خواهید یافت که با انجام کارهای تقسیم شده، کل کار بزرگ انجام شده است.
    3-4- مزاحمت کمال‌گرایی
    وقتی هدفگذاری و اولویت‌بندی کردید، باید از چندین مسئله فرعی که بروز می‌کنند جلوگیری کنید. یکی از این مسائل تمایل شخص به کمال‌گرا بودن است. این نوع رویکرد می‌تواند تأثیر زیادی بر مدیریت زمان شخصی داشته باشد. توجه غیر ضروری به جزئیات باعث می‌شود که دیگر کارها را به تأخیر بیاندازید. ناتوانی در پاداش دادن به خودمان برای کارهایی که انجام داده‌ایم مسئله دیگری است که با آن روبرو هستیم. وقتی کاری را انجام دادید، شما باید به خود پاداش دهید. پاداش دادن به خود راهی برای ایجاد تعادل بین کار و تفریح است. اگر بتوانیم یاد بگیریم که بین کار و تفریح تعادلی برقرار کنیم زندگی سالم‌تر و شاد‌تری خواهیم داشت.
    3-5- وقت گذاشتن برای همسر
    زندگی شخصی شامل چندین حوزه متفاوت است که باید در نظر بگیریم. یکی از این حوزه‌ها وقتی است که با همسر خود می‌گذرانیم. این وجهی حیاتی از مدیریت زمان شخصی ماست زیرا خیلی از احساسات ما آن را دیکته می‌کنند. افرادی که وقت کافی برای همسرانشان تخصیص نمی‌دهند به خاطر دلایلی روابط خود را پرتنش درمی‌یابند که می‌شد از آنها جلوگیری کرد. اغلب همسر خود را در انتهای فهرست اولویت قرار می‌دهیم زیرا عادت کرده‌ایم فرض کنیم که به دلیل برنامه فشرده کاری، همسر ما عذر ما را می‌پذیرد.
    چندین روش برای افزایش مدت زمان بودن با همسر وجود دارد. اگر مدت زمان کافی با همسرتان نیستید زمانهایی را برای تنها بودن با وی تخصیص دهید و با هم برای تماشای فیلم یا صرف شام بیرون بروید. روش دیگر رفتن به خرید با یکدیگر است.
    3-6- کارهای مربوط به خانه
    هر خانه تعداد زیادی کارهای متفاوت دارد که باید انجام شوند. این مسئولیت‌ها می‌توانند بار زیادی بر ما وارد کنند اگر برنامه‌ریزی نشوند. با تعداد بسیاری از اولویت‌ها در زندگی پیچیده امروزی، بیشتر مردم نمی‌توانند وقت اضافه برای انجام کارهای خانه پیدا کنند. از آنجایی که خود نمی‌توانید همه این کارها را انجام دهید، اگر امکان داشته باشد آنها را به فرزندانتان تفویض کنید.
    3-7- وقت گذاشتن برای فرزندان
    همه قبول دارند که قراردادن فرزندان در اولویت‌های بالا همیشه ساده نیست. فرزندان وقت قابل ملاحظه‌ای از شما می‌گیرند و لازم است که دیگر اولویت‌ها را همراه با این موضوع برنامه‌ریزی کنید.
    می‌توانیم وقت خود را با فرزندان بگذرانیم در حالیکه به اتفاق آنها کارهای خانه را انجام می‌دهیم. بچه‌ها از مسئولیت لذت می‌برند و قادرند که برخی کارهای خانه را انجام دهند. خیلی از مسئولیت‌های داخل و خارج از خانه وجود دارد که شما به عنوان یک خانواده می‌توانید آنها را با هم انجام دهید در حالی که با هم هستید. انجام برخی از کارهای خانه توسط فرزندان، استرس شما را کاهش می‌دهد. تفویض مسئولیت به فرزندان در سنین کودکی برای آنها سودمند است و مهارتهای مدیریتی آنها را برای سال‌های بعد افزایش می‌دهد.
    نقش شما به عنوان یکی از والدین فرزندان، فشار روحی و جسمی در مراقبت از آنها را به دنبال دارد. شما باید به اتفاق فرزندان به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنید که این زمانها به حداقل برسند. شما می‌توانید به فرزندان خود توضیح دهید که باید کارها و برنامه‌هایی را انجام دهید و انجام ندادن آنها باعث می‌شود که به اهداف خود نرسید. فرزندان خیلی اهمیت دارند ولی باید به حجم دیگر کارها و مسئولیت‌ها توجه داشته باشید.
    3-8- مدیریت میز کار
    آخرین و مهمترین وجه مدیریت زمان شخصی که مورد بحث قرار می‌گیرد مدیریت امور دفتری شخصی است. میز کار مهمترین چیزی است که همواره باید روزآمد نگاه داشته شود. برای موفق بودن، این موضوع باید جزو اولویت‌های بالای شما قرار گیرد. بدین منظور ابتدا باید میز خود را سازماندهی کنید. با داشتن یک میز مرتب و تمیز شما می‌توانید بهتر کارهای انجام نشده خود را پیدا کنید. وقتی کاغذهای شما مرتب شده باشند می‌توانید کارهای مربوط به آنها را به بخش‌های کوچکتر تقسیم کرده و جداگانه هریک را انجام دهید.
    روشی که اتاق کار خود را براساس نیازها ترتیب می‌دهید کلید خبره شدن در انجام کارهایتان است. حتی اگر نیازهای شما در پایین‌ترین حد لازم باشند، اقلام خاصی وجود دارند که به موفقیت شما کمک می‌کنند. اول باید بدانید که به چه مقدار فضا برای بایگانی و ذخیره احتیاج دارید. نباید اسناد و مدارک را روی هم بر روی میز انباشته کنید چرا که باعث می‌شود نتوانید به کارهای مالی و دفتری خود در زمان لازم بپردازید. از میزهای دارای چند کشو و فایل‌های بایگانی می‌توانید استفاده کنید.
    متخصصین اعتقاد دارند که باید از یک صندلی مناسب استفاده کرد. نوع صندلی انتخابی باید بگونه‌ای باشد که به شکل مناسب درآن جای‌ گیرید. یک صندلی خوب طراحی شده باید قابلیت تنظیم داشته باشد بگونه‌ای که با اندام شما تطابق یابد و این امکان را فراهم آورد که هنگام کار کردن موقعیت راحتی داشته باشید. پس از تنظیم، باید پشت شما را نگه دارد و فشار وارده بر شانه‌ها، گردن و دستها را کاهش دهد. مطمئناً در این شرایط شما بهتر می‌توانید بر کار خود تمرکز کنید.
    بیشتر ما به میزان روشنایی اطراف خود توجه نمی‌کنیم. روشنایی مناسب، کارایی را بالا می‌برد. سطح متفاوتی از روشنایی برای کارهای متفاوت لازم است. هنگام خواندن مدارک و نامه‌ها نور باید به قدر کافی باشد تا به چشمان خود فشار وارد نکنید. اما هنگام کار با کامپیوتر نور باید به قدری باشد که انعکاس‌ها و درخشندگی‌ها به حداقل برسند.
    ابزار غیر فنی زیادی وجود دارند که می‌توانید در زندگی شخصی از آنها استفاده کنید. از یک تقویم دیواری با جدول‌بندی درشت استفاده کنید. بدین شکل می‌توانید کل روزهای ماه را ببینید. حتماً دفترچه تلفن داشته باشید. از نرم‌افزارهای کامپیوتری نیز می‌توانید استفاده کنید.
    4- مدیریت زمان و کسب وکار
    محیط کسب و کار امروز را می‌توان با رقابت شدید و سخت آن توصیف کرد. در هر ثانیه از روز اختراعات جدیدی صورت می‌پذیرد و روش‌های سنتی، طول عمر کوتاهتری پیدا می‌کنند. خبر تازه امروز، یک خبر قدیمی در فردا محسوب می‌شود و کسانی که با تغییرات پیش نروند عقب خواهند ماند. شما باید از تمام منابع موجود خود استفاده کنید تا با زمان پیش روید.
    بزرگترین مانع موفقیت در این بازار، زمان است. با ساعات نامحدود روزانه می‌توانستیم سرعت کار را به اندازه رضایت‌بخش پایین بیاوریم. متأسفانه زمان چیزی است که بشر نمی‌تواند آن را کنترل کند. به خاطر این شرایط غیرقابل کنترل، باید با زمان کار کنیم. درک محدودیت‌های حاصل از زمان و منافع مدیریت زمان کمک می‌کند با زمان کار کنیم نه اینکه در مقابل آن قرار گیریم.
    روشی که شما زمان خود را استفاده می‌کنید تعیین‌کننده موفقیت شماست. با این حال، فلسفه مدیریت زمان از فردی به فرد دیگر متفاوت است و مدیریت زمان برای شما باید بگونه‌ای باشد که با کار شما مطابقت داشته باشد. در این بخش رهنمودهایی ارائه می‌کنیم که به شما در شروع سفر در مدیریت مؤثر زمان کمک خواهند کرد. این رهنمودها را به دقت بخوانید و آنها را بگونه‌ای تطبیق دهید که نیاز شما را برآورده کنند.
    4-1- مدیریت زمان در کار
    رهنمودهای کلی که قبلاً گفته شد می‌توانند در محل کار شما به کار روند. این رهنمودها مواردی شامل تحلیل روش گذراندن وقت، اولویت‌بندی فعالیت‌ها و برنامه‌ریزی است.
    4-2- کار درست را در زمان درست انجام دهید
    حتی با مدیریت مؤثر زمان هم در خواهید یافت که همیشه نمی‌توان هر کاری را سر وقت انجام داد. اما کارهایی وجود دارند که باید سر وقت انجام شوند و کارهایی نیز هستند که می‌توان به تأخیر انداخت. بر اساس رهنمودهای عمومی مدیریت زمان، یک فهرست اولویت‌بندی شده از کارها باید تهیه کنید. در سراسر روز کارهایی از فهرست را انجام دهید که بیشترین اولویت را دارند. این کار خیلی ساده است و به یک متدولوژی خاص نیاز ندارد در حالی که خیلی از ما کار درست را در زمان درست انجام نمی‌دهیم. انجام کارها براساس اولویت کمک می‌کند که کارها را خوب مدیریت کنید.
    4-3- قبل از ترک دفتر فهرست کارهای فردا را مرور کنید
    فهرست کار را بررسی کنید و کارهای انجام نشده را تعیین کنید. کارهای انجام شده را پاک کنید و کارهای انجام نشده را اولویت‌بندی کنید. هنگام اولویت‌بندی موضوعات اصلی، کارهایی که قرار است فردا انجام دهید را مرور کنید. برای مثال، اگر فاز دوم پروژه در دست را آغاز می‌کنید مستندات تعریف آن فاز را مطالعه کنید. این کار باعث می‌شود اقداماتی را که برای فاز دوم باید انجام دهید بیاد آورید. اگر با چند نفر کار می‌کنید، با آنها در مورد کار فردا صحبت کنید و مطمئن شوید که هریک می‌دانند فردا چه کاری باید انجام دهند.
    4-4- ساعات اوج کاری خود را پیدا کنید
    با استفاده از رهنمودهای ارائه شده در بخش 2، تعیین کنید که در ساعات مختلف روز چه احساسی دارید. این تمام تحقیقی است که نیاز دارید تا بتوانید ساعات اوج کاری خود را پیدا کنید. ساعاتی که بیشترین انرژی را داشته‌اید، انگیزش بالا داشته‌اید و تماماً متمرکز به کارتان بوده‌اید را بشمارید. این ساعات زمانی هستند که در آن باید مشکل‌ترین کارهایتان را انجام دهید. از مزایای ساعت اوج کاری استفاده کنید.
    4-5- از جلسات حداکثر استفاده را ببرید
    برای برگزاری جلسه چهار نکته را باید در نظر بگیرید. اولین نکته این است که جلسه را هنگامی برگزار کنید موضوع آن اتفاق افتاده باشد. جلسات دوره‌ای اغلب نیاز نیست اما اگر این زمان را تخصیص دهید با بحث‌های مختلف پر می‌شود. بنابراین جلسات را براساس نیاز تشکیل دهید نه براساس قاعده. دومین رهنمود برای تشکیل جلسه تنظیم دستور جلسه است. دستور جلسه باید هدف جلسه و حوزه بحث را نشان دهد. حوزه‌های بحث باید اولویت‌بندی شوند. جلسات ساخت‌یافته افراد را بر موضوع مورد بررسی متمرکز می‌کنند. این کار منجر به جلسات کوتاه‌تر و پربارتر می‌شود. توزیع دستور جلسه در زمان مناسبی پیش از تشکیل جلسه، به افراد این امکان را می‌دهد که خود را برای جلسه آماده کنند. این اقدامات باعث می‌شود که جلسات شما مؤثرتر و آموزنده‌تر شوند.
    سومین رهنمود برای تشکیل جلسات تنظیم دقیق زمان جلسه است. ساعت تشکیل جلسه تأثیر زیادی بر خروجی جلسه خواهد داشت. برای مثال، اگر شما می‌دانید که افرادی در جلسه هستند که تمایل دارند جلسه را بیش از زمان در نظر گرفته شده ادامه دهند، زمان جلسه را برای پیش از نهار یا برای ساعت پایانی روز تنظیم کنید. این باعث می‌شود افراد انگیزه بیشتری برای تمرکز و توجه داشته باشند. نکته چهارم این است که جلسات را در ساعات غیرمعمول برگزار کنید اگر با تأخیر و کندی روبرو می‌شوید.
    4-6- به صورت مؤثر تفویض کنید
    تفویض زمان بیشتری ایجاد می‌کند. اما این کار همیشه به سادگی قابل انجام نیست. در حقیقت خیلی از افراد با تفویض کارها مشکل دارند. این به چند دلیل رخ می‌دهد. گاهی اوقات توضیح انجام یک کار به فرد دیگر بیش از انجام کار توسط خود طول می‌کشد. اما اگر آینده‌نگر باشید متوجه می‌شوید که اگر یک وقت اضافی صرف کنید می‌توانید در آینده نیز کار مورد نظر را تفویض کنید. دلیل دیگر عدم تفویض کمال‌گرایی است. وقتی تفویض می‌کنید به افراد اجازه می‌دهید که اشتباه کنند. اگر شما تحمل تصحیح اشتباهات را داشته باشید آنگاه افراد بیشتری یاد می‌گیرند که کار مورد تفویض را به صورت مناسب انجام دهند. دلیل آخر عدم تفویض ترس از کاهش قدرت است. این وجه از تفویض چیزی است که همه ما با آن روبرو خواهیم بود. به چیزی که از تفویض بدست می‌آورید فکر کنید نه به چیزی که از دست می‌دهید.
    وقتی توانستید بر ترس‌های خود از تفویض کردن غلبه کنید باید یاد بگیرید که چگونه به صورت اثربخش تفویض کنید. ابتدا تعیین کنید که چه چیزی باید تفویض شود. به فهرست اولویت‌بندی شده کارها نگاه کنید. این فهرست در تعیین کارهای نیازمند تفویض کمک می‌کند. سپس افراد توانا و مشتاق انجام کار انتخاب شده برای تفویض را انتخاب کنید. بیاد داشته باشید که کل کار را تفویض کنید. کار و چیزی که مورد انتظار است را توضیح دهید. قدم بعدی این است که اجازه دهید فرد کار را انجام دهد. کار را در زمانهای از پیش تعیین شده مورد بررسی قرار دهید. دائماً بالا سر کار نایستید زیرا این کار فقط  عملکرد را کاهش می‌دهد.
    4-7- میز خود را مرتب کنید
    فردی که روی میز شلوغ و درهم برهم کار می‌کند به طور متوسط روزی یک ساعت و نیم دنبال چیزهای خود روی میز می‌گردد. عامل اصلی به هم ریختگی روی میز، کاغذ است. کاغذها باید دسته‌بندی و بایگانی شوند،‌ یا به دیگر همکاران مربوط داده شوند یا دور ریخته شوند. نیازی نیست که انبوهی از کاغذ به مدت نامحدود روی میز باشد. بعد از مرتب کردن روی میز به سراغ کشوها بروید. مرتب کردن میز کافی نیست، هر روز آن را تمیز کنید. مرتب نگهداشتن میز هفت ساعت و نیم به هفته کاری اضافه می‌کند.


    فلاح ::: جمعه 86/10/14::: ساعت 11:17 عصر
    نظرات دیگران: نظر


    بیانات انرژی بخش :


    اشخاص موفق از عمل باز نمی ایستند، اشتباه می کنند اما دست نمی کشند. مشکلات مانع ما نیستند بلکه معلم ما هستند. در راه رسیدن به موفقیت مشکلات را پله صعود خود کنید.


    - بدان که می توانی آنگونه باشی که می خواهی و آنگونه که سزاوار هستی.




    - شنا کردن در جهت جریان آب، از عهده ی ماهی مرده هم برمی آید.




    - تقدیر همیشه و همه جا اتفاق می افتد، هرچه زودتر با آن هماهنگ شوید به نفعتان است.


    - برنده ها کارهایی را انجام می دهند که بازنده ها اصلاً دوست ندارند انجام دهند.


    - موفقیت از روز تولد به شما تعلق گرفته، فرق در نتیجه انحراف از مسیر زندگی متعادل شماست.


    - بزرگ ترین اشتباه ترس از اشتباه است.


    - تنها پنیر مجانی فقط در تله موش پیدا می شود؛ برای موفقیت بهایش را باید بپردازید.


    - ده برابر زمانی که حرف می زنید، بخوانید و گوش دهید. به این ترتیب در مسیر آموختن و پیشرفت قرار می گیرید.


    - زندگی به ما همان چیزی را می دهد که از آن انتظار داریم، نه کمتر نه بیشتر. (حکایت دولت و فرزانگی)


    - حرف حق در انسان تأثیر می گذارد حتی اگر با آن مخالفت کند.


    - تصور انسان از ترس همیشه بدتر از خود ترس است.


    - تقدیر به کسی روی می آورد که به کار اعتقاد دارد نه به تقدیر.


    - اگر دو خرگوش را دنبال کنید هیچ کدام را نخواهید گرفت.


    - وقتی وظایف خود را انجام می دهید دیگران از شما نیرو می گیرند. (رندی گِیج)


    -


    - داناترین مردم کسی است که شک و گمان هیچ گاه یقین او را از میان نبرد. (حضرت علی(ع))




    - عظمت باید در نگاهتان باشد نه در چیزی که به آن می نگرید. (آندره ژید)


    - خدایان آماده ی اطاعت از شما هستند پس بطلبید که خواهید گرفت..




    - از آجرهایی که به سمتتان پرتاب می شود بنایی محکم بسازید.




    - خواندن کتابهای خوب، مکالمه با مردان شرافتمند گذشته است.


    - ....آنجا و آنچه را که هستی، افکار و باورهایت رقم زده اند. افکار و باورهایت را تغییر بده، تا آنجا و آنچه را که هستی تغییر دهی.


    - هر روز صبح وقتی از خواب بیدار می شوید روبروی یک آینه بایستید و از خود بپرسید: حال شما چطوره؟ سپس به خود جواب دهید: حتماً......




    - بدترین الفاظ اینها هستند: نمی توانم و نمی دانم و نمی شود. (ناپلئون بناپارت)




    - آرزوهای تو مهم تر از درآمد تو هستند. (زیگ زیگلر)


    - داشتن پشتکار، تفاوت ظریف بین شکست و کامیابی است. (دیوید سارنف)


    - فاصله ی نداشتن و داشتن فقط یک خواستن موفقیت آن است که پس از آنکه دیگران وا دادند، تو تسلیم نشوی. (ویلیام فدر).


    - برای رسیدن به قله کوه قبل از برداشتن هر ابزاری، اول اراده ات را در کوله ات بگذار!











    فلاح ::: یکشنبه 86/9/4::: ساعت 5:12 عصر
    نظرات دیگران: نظر


    راهکارهای تقویت تفکر مثبت:


    همانطور که گفته شد افکار از چنان قدرتی برخور دارند که می‌توانند سازنده یا ویرانگر باشند، بنابراین باید خود و زیر مجموعه‌مان بیاموزیم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنیم تا در اهداف خود به موفقیت‌ها و کامیابی‌های بزرگی دستیابیم.


    1) نسبت به خود احساس خوبی داشته باشیم و آن را خوب، توانا و با ارزش بدانیم.


    2) لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راههای تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم.


    3) لیستی از افکار منفی خود تهیه کنیم و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم.


    4) سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم، مثلاً در ملاقات با دیگران بجای استفاده از کلمه " خسته نباشید " که دارای بار منفی و القای حس خستگی است، بگوییم " خدا قوت "، " شاد باشید " و یا " پر انرژی باشید ".


    5) افکار خود را متوجه خوبی‌ها و جنبه‌های مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبت‌نگر شویم.


    6) با خوش‌بینی سعی کنیم، دستوراتی به ذهن خود بدهیم که اندیشه‌های جدید مثبت شکل گیرند.


    7) هر روز صبح که از خواب برمی‌خیزیم با نگاه کردن به یک منظره، تابلوی زیبای نقاشی و یا اسماء الله روز خود را با نشاط و خوش بینی آغاز کنیم.


    8) از افراد منفی‌نگر یا موقیت‌هایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند و منفی می‌شوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم.


    9) به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی توانایی‌های خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه بدی را پیش‌بینی نکنیم، زیرا مشکلات فقط به اندازه‌ای مهم هستند که ما آنها را مهم می‌پنداریم.


    10) به لحظات و خاطرات زیبا و دوست داشتنی گذشته خود فکر و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم.


    11) از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیت دنبال کنیم.


    12) به ندای منفی درونی خود و تلقین‌های مخرب و نگران‌کننده دیگران بی‌توجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم.


    13) به قدرت بی‌کران خداوند ایمان داشته باشیم و با خود تکرار کنیم که من لیاقت بهترین‌ها را دارم و با لطف خدای بزرگ به آنها خواهم رسید.


    14) از میان اهداف خود هدفی را انتخاب کنیم که امید بیشتری به موفقیت آن داریم و در تلاش برای تحقق آن، به فکر تایید یا تکذیب دیگران نباشیم.


    15) در توصیف احوال و زندگی خود از کلمات مثبت استفاده کنیم.


    16) در تعریف از افراد از کلمات مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم ( فلانی شخص بسیار شریف و بزرگواری است ).


    17) از چشم و هم چشمی و حسادت که باعث ایجاد افکار منفی می‌شود دوری و سعی کنیم روش زندگی خود را خودمان انتخاب کنیم.


    18) هرگز شعار خواستن، توانستن است را فراموش نکنیم و بدانیم که در سایه سعی و تلاش به آنچه بخواهیم می‌رسیم.


    19) قدر لحظات زندگی را بدانیم و از آنها به خوبی استفاده کنیم، زیرا هرگز تکرار نخواهند شد.


    20) برای تغییر اوضاع و شرایط نامساعد اقدام کنیم و مطمئن باشیم که می‌توانیم آنها را از بین ببریم.


    21) از خود انتظار بیش از حد نداشته باشیم و خود را همه فن حریف ندانیم، به عبارت دیگر از کمال‌گرایی مطلق که باعث اضطراب و احساس عجز و ناتوانی می‌شود خودداری کنیم.




    22) خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید، پس من چطور می‌شود همه چیز را در یک روز بدست آورم.




    23) خود را از قید و بندهای آزار دهنده رها و ساده زندگی کنیم تا فکر و خیال آسوده‌ای داشته باشیم.


    24) از انزوا و گوشه‌گیری که باعث ایجاد افکار منفی می‌شود دوری و اوقات خود را در جمع خانواده، همکاران و دوستان سپری کنیم.


    25) هر وقت احساس کردیم که افکار منفی سراغمان آمده است، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم.


    26) ممکن است هنگام خواب در رختخواب افکار منفی به سراغمان بیاید، تا خسته نشده‌ایم به رختخواب نرویم.


    27) هرگز به هیچ وجه خود را بدبخت، ناتوان و درمانده احساس نکنیم.


    28) اعتماد به نفس خود را در هر شرایطی حفظ کنیم و هرگز به دیگران اجازه ندهیم که آن را متزلزل کنند. باید متوجه باشیم که اعتماد به نفس کلید خلق تفکر مثبت است.


    29) خندیدن را فراموش نکنیم. خندیدن باعث می شود تا افکار ناراحت کننده و منفی جای خود را به افکار مثبت و شاد بدهند.


    اگر افکارمان را کنترل کنیم، زندگی مان متحول می شود.


    در زندگی بجای شناور بودن، شنا گر باش.






    فلاح ::: یکشنبه 86/9/4::: ساعت 4:55 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    تعریف هیجان
    هیجان در زبان فارسی کلمه ای است که بیشتر برای بیان احساسات و حالات پرشور و پرانرژی به کار می رود.
    ولی از نظر روانشناختی بیان تمام حالات احساسی و روانی مثبت و منفی را در بر می گیرد.
    از نظر ویلیام جیمز، تغیرات جسمی و روانی است که مستقیماً به دنبال ادراک یک واقعیت تحریک کننده حاصل می شود.
    هیجانات، مثل خشمف ترس ، عشق و محبت، تنفر، امیدی و ناامیدی، نگرانی و اضطراب،‌احساس حقارت، غرور، غم و اندوه، شادی، تعجب ، شرم ، پشییمانی دلسوزی و ...
    کارکرد های هیجانات
    به زندگی ما تحرک و روح می بخشد.
    موجب همبستگی بیشتر ما و دیگران می شود.
    پایه و اساس هنر و خلق آثار هنری است.
    می تواند موجب تولید، یا اتلاف نیرو و انرژی شود.
    این توانایی بالقوه را دارد که به اعمال کمک کننده یا آسیب زننده منجر شود.
    مدیریت هیجانات (هوش هیجانی) چیست؟
    مهارت مدیریت هیجانات فرد را قادر می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص داده،نحوی ی تأثیر آن ها را بر رفتار بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد.
    امروزه افراد را به میزانی که قادر باشند از هیجانات به نفع خود و روابطشان استفاده کنند دارای هوش هیجانی می دانند.
    اهمیت مدیریت هیجانات (هوش هیجانی)
    برخورداری از هوش هیجانی موجب می شود که :
    در موقعیت های تهدید کننده و خطرناک رفتار مناسبی را از خود بروز دهیم مانند داد کشیدن کودکی که در معرض دزدیده شدن قرار گرفته است.
    - از خشنودی و شادی در زندگی خود و اطرافمان به نحو شایسته استفاده نماییم.
    - نیازهای دیگران را بهتر درک کرده و ضمن همدلی برای کمک به دیگران پیشقدم باشیم.
    - حس مسؤولیت پذیری را در ما افزایش می دهد، برای مثال به جای این که بگوییم :‌او باعث عصبانیت من شد . می گوییم :‌من عصبانی شدم.
    توصیه هایی برای افزایش مدیریت هیجانات
    1 – با تشکیل جلسات گروهی درباره احساسات و هیجانات خود مانند شادی و غم، عشق و تنفر، ترس و شجاعت و ... اطلاعات عینی تری پیدا کنیم.
    2 – هیجان ها را همانند میهمان خود عزیز بداریم ولی به آن ها اجازه ندهیم هر کاری که دوست دارند انجام دهند.
    3 – سعی کنیم بر هیجانات مثبت و مطلوب خود مانند شادی، عشق، همدلی و ... بیفزاییم.
    4 – به کودکان کمک کنیم تا لغات و عباراتی را که دربرگیرنده ی هیجانات و احساسات می باشند را بیاموزند و خود نیز بهتر احساسات خود را بیان کنیم.
    برای مثال : احساس بی قراری می کنم. احساس ناامید می کنم. احساس شادی می کنم و ...
    5 – جهت کسب شناخت بهتر، احساسات و هیجانات دیگران را که با آن ها برخورداریم و یا در خیابان و فیلم ها و کتاب های داستان می خوانیم یا می بینیم نامگذاری کنیم. برای مثال : به نظر می رسد ناامید شده ای ، مثل این که آن خانم در فیلم احساس حسادت می کند . و...
    6 – از کودکان بخواهیم احساسات خود را نقاشی کنند. مثال : می تونی خشم خودت را نقاشی کنی؟ ، وقتی خیلی می ترسی قیافه ات چه شکلی می شه ؟ آن را برای نقاشی کن و ....
    7 – ضمن به وجود آوردن محیطی من و آرامش بخش درباره ی احساسات به راحتی صحبت کنیم و صداقت هیجانی را از طریق عشق بدون قید و شرط تشویق کنیم.
    8 – توجه داشته باشیم که هیجانات نمایان شده معمولاً یک احساس ثانویه است. مثلاً وقتی با کارنامه خراب فرزندمان رو به رو می شویم اول احساس ناامیدی می کنیم، سپس عصبانی می شویم و یا وقتی ماشین با سرعت جلوی اتومبیل ها می پیچد، اول می ترسیم سپس عصبانی می شویم.
    9 – هیجانات منفی ما از جمع شدن نیازهای هیجانی برآورده نشده ما به وجود می آید، پس بهتر است درباره هیجانات ظاهراً منفی مثل خشم گفتگو کنیم.
    10 – به جای نامگذاری افراد با صفات گوناگون( دست و پا چلفتی، دیوانه، ترسو، و ...) احساسات آنان را نامگذاری کنیم. مانند اکنون احساس خجالت می کنی، مثل این که خشمگین هستی، به نظر می رسد که احساس ترس می کنی و ...
    11 - برای شناخت بهتر احساسات دیگران از دستور دادن، توهین و قضاوت و نصیحت و تهدید کردن پرهیز نموده و با گوش دادن به آنان و دقیق شدن به زبان بدن ( حالات و حرکات اعضای بدن و صورت) احساسات آن ها را شناسایی کنیم.
    12 – هیجان های خود (مخصوصاً هیجانات منفی) را بلافاصله ابراز نکنیم.
    13 – در حالات هیجانی شدید، بحث نکنیم و تصمیم نگیریم چون تابع احساسات منفی خواهیم شد.
    14 – در هیجان های مثبت و منفی یکدیگر سهیم شویم.
    15 – در کنترل هیجانات پرانرژی مثل خشم و تنفر از روش های آرمیدگی عضلانی، تنفس عمیق، قدم زدن ، نوشیدن آب سرد، دویدن و ... استفاده نماییم.
    16 – هر گاه تصور کردیم از نظر احساسی و هیجانی احتیاج به کمک و تقویت بیشتر داریم به دوستان با تجربه و یا (روانشناس و مشاور) مراجعه نماییم.
    17 – سعی کنیم رفتارهای هیجان های نامطلوب و سمی ( مانند خشم ، اندوه، افسردگی و ...) را به تعویق انداخته و به تدریج ترک نماییم تا از اثرات مخرب آن در امان باشیم.
    18 – تأثیر افکار بر احساسات و هیجانات بسیار زیاد است، ضروری است با شناخت افکار و افزایش خودآگاهی هیجانات خود را بیش از پیش کنترل نماییم.
    به یاد داشته باشیم که بزه و جرم و جنایت از احساس ضعفف احساس ناکامی، احساس تحت کنترل بودن و احساس مغبون شدن به وجود می آید.
    اسلحه وچاقو، آتش و سنگ و یا مواد مخدر، جانشین احساس محترم بودن می گردد.
    کسانی که مورد احترام قرار می گیرند نیازی به اسلحه و چاقو برای قدرتمند شدن و یا سیگار برای احساس بزرگی و قدرت ندارند.
    پس بیاییم با تکریم و محبت و عشق ورزی هیجان های مفنی را به مثبت تبدیل کنیم.

    فلاح ::: شنبه 86/9/3::: ساعت 11:26 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    شما از محیط کار خود راضى هستید؟ بله- خیر- چرا؟
    برخى از ما سال هاست که در یک اداره، فروشگاه، وزارتخانه یا مؤسسه مشغول به کار هستیم و بیشتر وقت مفید و مطلوب خود را در آنجا سپرى مى کنیم. اما هنوز آنطور که باید و شاید دل به کار نمى دهیم و از انجام بسیارى از کارهاى روزمره لذت نمى بریم و به هر طریق ممکن از بار بیشتر مسئولیت هاى خود، شانه خالى مى کنیم. شما مى توانید تصویر آن کارمندى که صبح ها با عجله و غرغر کردن از خواب بیدار مى شود و با چهره اى عبوس و درهم رفته و البته با یک ساعت تأخیر به محل کار خود مى رسد را در ذهنتان به خوبى مجسم کنید. این کارمند عصبانى، وقتى به اداره مى رسد با چهره اى درهم، ژولیده و نامرتب به استقبال ارباب رجوع مى رود و البته بعد از هر ?? دقیقه کار به خود یک استراحت نیم ساعته مى دهد و بیشتر وقت خود را به حرف زدن با تلفن و دیگر همکاران مى گذراند!
    درحقیقت این تصویر ناخوشایند سازمان ناموفقى است که کارمندان را به حال خود رها کرده است.
    ***
    مدیریت افراد کار پیچیده اى است، نیروى کار به شکلى نامحسوس در حال رشد است و دفاتر کار چهره اى مجازى پیدا کرده اند. افراد از نظر اخلاقى و احساسى تعهد کمترى به سازمان خود دارند. به طورى که امروزه اداره یک سازمان موفق، دشوار و رقابتى شده است. با وجود این بهترین راه ایجاد انگیزه و علاقه در کارمندان و افزایش روحیه کار در میان آن ها چیست؟
    * تعیین اهداف مشخص براى ایجاد انگیزه در کارمندان
    رضایت شغلى یکى از عوامل مهم در رضایت از زندگى است و همه رفتارها و روابط انسان به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم از چگونگى اشتغال او متأثر است. سن بالا، سطح درآمد، سطح شغل، تخصص گرایى و مشارکت در تصمیم گیرى ازجمله عواملى هستند که با رضایت شغلى افراد ارتباط تنگاتنگى دارند. از رضایت شغلى کارکنان مى توان به افزایش بهره ورى، افزایش روحیه، ایجاد علاقه واقعى به کار، جو مطلوب سازمانى، تداوم همکارى فرد با سازمان و نگرش مثبت به زندگى رسید.
    دکتر فریبرز حمیدى، روان شناس در این باره مى گوید: «یکى از راه هاى مؤثر ایجاد انگیزه براى کارکنان، تنظیم و تعیین اهداف مشخص و قابل دسترس براى آنان است. این اهداف باید داراى قدرت انگیزشى باشند و با روش هاى مشارکتى به کارکنان فرصت داده شود که درگیر مسائل شوند و نقش فعال ترى در تصمیم گیرى ها داشته باشند. درحقیقت قسمتى از انگیزه ها و بهره ورى در شغل به هماهنگى میان ویژگى هاى شغلى با توانایى ها، نیازها، علایق و ارزش هاى افراد بستگى دارد به طورى که این هماهنگى موجب رضایت شغلى فرد مى شود.»
    * رضایت کارمندان خود را به دست آورید
    «میزان کارآمدى یک سازمان به مهارت و رضایت نیروى انسانى آن سازمان بستگى دارد.»
    دکتر محمدباقر بیات جامعه شناس با اعلام این مطلب مى گوید: «مهارت نیروى انسانى یک سازمان محصول آموزش قبل از خدمت و استمرار آن درطول خدمت است که اهمیت آن در عصر دانایى و رقابت تنگاتنگ سازمان ها کاملاً مشخص است، اما رضایت نیروى انسانى در گرو شاخصه هاى مهمى نظیر میزان درآمد، برخوردارى از امکانات رفاهى و بهداشتى، صمیمیت محیط کار و غیره است و بدیهى است که اگر ماهرترین نیروى انسانى از حداقل رضایتمندى برخوردار نباشد، دل به انجام دقیق کارها نمى دهد. هرچقدر نیروى انسانى از خدمات سازمان خود راضى باشد به همان میزان تعلق خاطر به سازمان دارد و محل کار خود را از مهارت و توانمندى هایش بهره مند مى کند. به نظر مى رسد پذیرش نکته فوق در دانش مدیریتى امروز به امرى بدیهى تبدیل شده است.»
    وى در پاسخ به این سؤال که «چرا برخى کارمندان نسبت به کار خود بى تفاوت هستند؟» مى گوید: «این قبیل کارمندان یا از مهارت لازم برخوردار نیستند و یا از محیط کار خود رضایت کافى ندارند، اما مهم ترین عامل، رضایت از محیط کار است زیرا سازمان مى تواند مهارت لازم را به کارمندان خود آموزش دهد.»
    به گفته این جامعه شناس، اگر در محیط کار شایسته سالارى حاکم باشد، افراد در رتبه ادارى متناسب با توانمندى هاى خود قرار بگیرند، میزان درآمد هر فرد با مخارجش تناسب داشته باشد، جو صمیمیت و ارتباط مناسب با مدیر برقرار باشد و سلسله مراتب ادارى نیز به درستى رعایت شود، میزان رضایتمندى کارمندان تا حدزیادى افزایش پیدامى کند.
    * مدیر ناموفق چه کسى است؟
    «برخى مدیران ارشد یک مجموعه ادارى، تعریف دقیق و مشخصى از خوبى و بدى کارمندان ندارند و بیشتر براساس شنیده هاى افراد قضاوت مى کنند، به طورى که نقل قول ها، حسادت ها و تخریب شخصیتى افراد به راحتى روحیات مدیر را تحت تأثیر قرار مى دهد.»
    بیات با بیان این مطلب تأکید مى کند: «در حال حاضر این رفتار غلط به صورت یک بیمارى مسرى در بیشتر سازمان ها دیده مى شود و کارکرد مثبت پیدا کرده است تا جایى که افراد به جاى مهارت آموزى در کار، به تخریب (زیرآبزنى) همکاران مى پردازند و از این راه نیز منتفع مى شوند!»
    وى ادامه مى دهد: «مدیر موفق کسى است که در وهله اول کارآمدى و توانمندى خود را به کارمندان ثابت کرده باشد و آنها نیز به خوبى او را در جایگاه مدیریت پذیرفته اند. در حقیقت مدیران موفق هم به افراد توجه دارند و هم به کیفیت کار. آنها با کنار گذاشتن مدیریت دستورى و تخریبى، بر ضوابط و توانمندى ها تأکید مى کنند. این مدیران، کارمندان را بخش مهمى از سازمان خود مى دانند و به دنبال یافتن راه هایى براى افزایش روحیه کار، انگیزه و علاقه در آنها هستند و آنان را ترغیب مى کنند تا کار خود را به نحو مطلوب انجام دهند.»
    * در شادى و غم کارمندان خود شریک باشید
    امروزه کارکنان از اطلاعات و مهارت هاى قابل قبولى برخوردارند و در قالب گروه هاى مختلف با ارزش ها، نیازها، تمایلات و توقعات متنوع کار مى کنند، بر همین اساس مدیریت و تشویق آنها، نیازمند شیوه هاى جدید و متنوعى است.
    دکتر بیات در این باره معتقد است: «مهمترین عامل تشویقى در کارکنان یک اداره، توجه به علاقه و روحیات آنهاست زیرا روحیه بى توجهى به دیگران موجب کاهش انگیزه و علاقه افراد مى شود.»
    وى مى افزاید: «مدیران یک مجموعه پویا و توانمند، براى همه کارکنان خود ارزش و احترام بالایى قائل هستند به طورى که در شادى، غم و ناکامى آنها شریک مى شوند.»
    این جامعه شناس معتقد است: «سیستم ادارى همچون بدن انسان نیازمند تشویق و تنبیه است، براى مثال وقتى شما چند روز از خوردن غذاهاى چرب پرهیز مى کنید تا مدت ها احساس شادابى مى کنید، در حقیقت این پاداش بدن شما به خاطر انجام کار خوب است.»
    * پاداش هاى معنوى را بیشتر کنید
    برخى کارشناسان معتقدند که تشویق هاى مالى مى تواند در کوتاه مدت بر عملکرد کارکنان تأثیر مثبت داشته باشد، اما در بلندمدت تأثیر منفى مى گذارد.
    بیات مى گوید: «ممکن است پول بر رفتارها تأثیر بگذارد اما جایگزینى براى انگیزه نیست، افراد نیازمند آن هستند که پذیرفته شوند و از کار خود احساس رضایت کنند، بنابراین بیشتر مدیران هوشمند ترجیح مى دهند تا به طور غیرمستقیم از پاداش مالى براى افزایش بهره ورى کارمندان استفاده کنند و البته سعى مى کنند با صمیمیت و ایجاد جو دوستانه، روحیه آنها را بالا ببرند.»
    ***
    واقعیت آن است که انجام کار و بهره ورى بیشتر از محیط کار نیازمند هوشمندى مدیران، مشارکت و تعهد همه جانبه کارکنان است. امروزه در محیط کار، کارمندان نیازمند احترام و تأیید بیشتر هستند تا احساس مسئولیت بیشترى کنند و از انگیزه کافى برخوردار باشند. مدیران هم به دنبال راهکارى مناسب براى افزایش بهره ورى سازمان خود هستند، بنابراین باید هدف مشترک مدیر و کارکنان، یافتن راه حلى جدید براى رضایت بیشتر هر ? گروه باشد تا نسبت به انجام آن احساس بیهودگى نکنند.

    فلاح ::: شنبه 86/9/3::: ساعت 11:21 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    چکیده
    مدیران دولتی قرن بیست و یکم با یک شبکه جهــــــانی و جدید مواجه هستند. لذا به کارگیری مدیریت دولتی نوین (NPM) و راهها و شیوه های اخلاقی قرن گذشته در تصمیم گیریها در یک شبکه جهانی و سازمانهایی با ساختارهای شبکه ای دیگر ناکافی بوده و حتی ممکن است به طور بالقوه مشکل ساز نیز باشد. در این مقاله سعی شده است تا با مروری بر فضایل اخلاقی جهانی و نیز بیان مشکلات اخلاقی دنیای مدرن& فرصتها و راه حلهای مناسبی فراروی مدیران بخش دولتی در بدو ورود با این حوزه جدید و بدیع قرار گیرد.
    مقدمه
    به عقیده مارک تواین “MARK TWAIN” خوب بودن و پرهیزگار بودن امری است بسیار شریف و بزرگ ولی آموختن آن به دیگران بسی شریفتر و بزرگتر است.
    شاید در دهه 1990 کلمات «تواین» درخصوص فضایل اخلاقی و نیز آموزش این فضایل اخلاقی در بخش دولتی را برای مدیرانی که آموزش می دیدند کمتر به واقعیت نزدیک می دانستند، حتی عده ای نیز معتقد بودند که دانشجویان در این رشته (بخش دولتی) با یک نوع خاص از گفتمان فلسفی درگیرند که به آنها اجازه می دهد که برای رفتارشان سفسطه کنند و احساس مسئولیتی در این میان نداشته باشند. اگرچه این بی میلی بر روی مشارکت در بحث اخلاقی به نظر می رسد به خاطر تاکید بیش از حد بر روی مفهوم مدرنیسم از استدلال و عقل (اعتقاد به جدایی عقل از ارزش) باشد ولی دردهه 1990 چنین مفاهیمی حتی با پیدایش روشهای پست مدرن از «دلیل گرایی اخلاقی» پیچیده تر شده اند (عقل اخلاقی مطرح می شد یعنی عدم جدایی عقل از ارزش). و این درحالی است که نتایج روشهای مدرنیسم و پست مدرنیسم در استدلالهای اخلاقی باعث شد تا مدیران بخش دولتی از هدایتهای سنتی که می توانست اعمال آنها را حتی در شرایط بسیار پیچیده تر هدایت کند، محروم شوند.

    امروزه افزایش و رشد اطلاعات، اینترنت، سازمانهای مجازی و نیز افزایش پذیرش تکنیک های مدیریت دولتی نوین، همه و همه درضرورت شکل گیری و تاسیس دوباره هدایتها و دستورات اخلاقی دخیل شده اند. بنابراین، سازمانهای دولتی نوین که بعضی از آنها دارای ساختارهای جهانی هستند جانشین سازمانهای دستوری با ساختار سلسله مراتبی شده اند. یک روابط شبکه ای در داخل و خارج سازمان وجود دارد&، همچنین مسائل بالقوه اخلاقی و عملی برای مدیران بخش عمومی از قبیل پاسخگویی به رهبران و نیز اقدامات مسئولانه بیشتر شده است.

    جهانی شدن اصول اخلاقی
    جورج فردریکسون (GEORGE FREDERICKSON) در کتاب خود به نام <<«روح مدیریت دولتی» در سال 1997 به چاپ رسید به این موضوع می پردازد که ناتوانی ما در اینکه بتوانیم به طور دولتی فکر کنیم و دولتی باشیم به افزایش مشکلات و مسائل فسادبرانگیز و لغزشهای اخلاقی برای مدیران بخش دولتی منجر شده است. او حرکت سازمانهای مبتنی بر یک سلسلـــه مراتب سنتی به یک سازمان شبکه ای متهور و جسور را دلیلی برای این وضعیت می داند. ازسوی دیگر، در این زمینه توماس دی لینچ (THOMAS D.LYNCH) و ویلا بروس (WILLA BRUCE) معتقدند که به یک اجماع همگانی نیاز است که در آنجا راجع به اخلاقیات و استدلال اخلاقی در بخش دولتی به بحث پرداخته شود.

    «لینچ» معتقد است ما بر این باوریم که در حرفه خود نیاز به ادبیاتی داریم که ما را در فهم مسائل اخلاقی و بخصوص فضایل اخلاقی در زمینه جامعه جهانی کمک کند. همان طور که قرن بیستم را پشت سر گذاشتیم، سراسر دنیا نیز بیشتر و بیشتر درحال یکپارچگی و متحدشدن است. و ما باید به فکر اصول اخلاقی در زمینه جهانی باشیم.

    همان طور که اصول اخلاقی به طور فردی ما را به سوی خیر هدایت می کند، برای سازمانها و خط مشی های دولتها نیز نیازمند اصولی هستیم که بتوانیم بر آن اساس قوانین و سیاستهای مشترک را با توجه به اخلاقیات وضع کنیم.

    با نگــــاهی به مذاهب و ادبیات فلسفی می توان هر یک از آنها را پایه و اساسی برای روشی مشترک جهت رسیدن به اصول اخلاقی که تقریباً برای همه ادیان این دنیا قابل قبول است پیدا کنیم. ولی به هرحال این راه تنها زمانی امکان پذیر است که ما در جستجوی آن باشیم و فعالانه در بین خودمان به بحث و گفتگو بپردازیم، تا ببینیم که آن راه مشترک کدام است. اگر اخلاق نسبی شود (یعنی از بین رفتن اخلاق) لذا اگر مفاهیمی را از ادیان مناسب استخراج کنیم می توان به یک اصول اخلاقی جهان شمول رسید که مورداعتقاد همه ادیان و مذاهب است.

    جنبه های اصول اخلاقی
    درخصـــوص اصول اخلاقی قابل قبول می توان به سه دیدگاه از لحاظ حرفه ای اشاره کرد، که شامل دیدگاههای ابزاری (DEONTOLOGICAL) ، عدالت (ارزشی) (TELEOLOGICAL) و تقوی یا اخلاق ناب (VIRTUE) است. مسلم است که بحث اخلاق و فضایل اخلاقی بسیار قدیمی و به زمان ارسطو برمی گردد هرچند که تا پایان قرن بیستم درخصوص آن مباحث زیادی مطرح شده بود ولی این امر هیچگاه به صورت یک سری اصول حرفه ای مطرح نشده بود و تاثیر ادبیات روی فضایل اخلاقی هنوز توسعه نیافته بود.

    اخلاق در بخش دولتی
    در ادامــه این مقاله، به تعبیر و تفسیر خلاصه ای از چهار مقاله که هرکدام به طور ویژه ای به موضوع و مسئله اخلاق در مدیریت بخش دولتی اشاره کرده اند، می پردازیم. هریک از این مقاله ها به ترتیب به دنبال یافتن پاسخی برای این سوالات هستند که چگونه به جامعه جهانی برسیم، چگونه مردم و جامعه را حمایت کنیم، چگونه این جوامع را اداره کنیم و چگونه به خواسته های خود برای دنیای استوار، پایدار و ایمن برسیم. اولین انتخاب مــا به کارگیری عقل روحانی و خرد معنوی (APPLYING SPIRITUAL WISDOM) است که توسط <«توماس>» و «لینچ» گردآوری شده است. آنها اعتقاد دارند، تفکر سکولاریسم برای پیروزی وفائق آمدن به چالشهای مستمر بخش دولتی ناتوان و ناکافی بوده و برای اداره جوامع جهـانی نیز ناکافی خواهدبود. بنابراین، ما می بایست درجایی دیگر به دنبال یک اصول هدایت کننده و راهنما بگردیم. این دو نفر ما را دعوت می کنند که جستجو باید ازطریق مبانی مذهبی و فلسفی در تمامی جهان باشد، این موضوع ما را به سمت خرد معنوی که در میان فرهنگها وجود دارد، هدایت می کند و ما را با یک منبع جهانی از دانش آموزان آشنا می سازد و ما را آموزش می دهد که چگونه رفتار و نگرش درست داشته باشیم، اگرچه آنها از یک مذهب و دین خاصی حمایت نکرده اند اما بررسیهای آنها به یک قانون طلایی (GOLDEN RULE) منجر شد که همان ماهیت اخلاق جهانی است&، که در بسیاری از مذاهب جهان وجود دارد. این قانون طلایی در انجیل بدین شکل آمده «آنچه می خواهی دیگران بر تو کنند، تو نیز به ایشان آنچنان کن».

    این دو دانشمند برای اثبات ادعای خود از مفاهیم گسترده ای مانند جنبش اصلاح طلب، عصر اطلاعات تغییر در پارادایم بعد از تنویر افکــار و نیز کتابها و ضرب المثلها استفاده نموده اند. آنها در خاتمه پیشنهاد می کنند که همچنان که ما بـــــه سمت قرن 21 به پیش می رویم باید از قانون طلایی برای اداره زندگی فردی و اجتماعی خود بهره بگیریم.
    مقاله دوم از جیمز گازل (JAMES GAZELL) است. او یک اصول اخلاقی جهانی را که مبتنی بر قانون طلایی است را موردبحث قرار می دهد که همان منشا، و مبدا توسعه اصول اخلاقی جهانی است. او در این مقاله یک تاریخ تفضیلی از حرکتهایی را که در بین گروههای مختلف مذهبی، تجاری و بین المللی درجهت به رسمیت شناختن نیاز به اخلاق جهانی در یک جــامعه جهانی است را مطرح می کند. جامعه ای که در آن ارتباطات همگانی روز به روز بیشتر می شود. او همچنین به بررسی نیروهای مذهبی، اقتصادی و سیاسی که بر روی این حرکتها و جنبشها تاثیر می گذارند می پردازد و بیانیه ها و برنامه های آنها را که توسط گروههای مختلف کاری به سمت ایجاد و توسعه یک اخلاق جهانی ترویج شده است را مطرح می کند.

    مقاله سومی که انتخاب شده است نیز موضوع اخلاق جهانی را دربرمی گیرد. عنوان این مقاله جهانی شدن، توجیهات اخلاقی و خدمات عمومی است که توسط چارلزگاروفالو (CHARLES GAROFALO) تهیه شده است. در این مقاله به مرور و بررسی توجیهات اخلاقی پرداخته شده که بر روی معیارهای ارزشی بوروکرات ها استوار باشند. در این مقاله چند سوال مطرح می شود و سپس به پاسخ دادن به هریک از آنها می پردازد. سوالاتی همچون: این ارزشها کدامند؟ چگونه این توجیهات و ارزشهای اخلاقی انتخاب می شوند؟ و اینکه این ارزشها چگونه باید باشند؟ در این مقاله یک اصول اخلاقی جهانی را ارائه می کند که به شکل زیر تعریف شده است. مجموعه ای از یک سری اصول و رشته های اخلاقی که در فلسفه ابزاری عدالت (ارزشی) و تقوی (اخلاق ناب) مطرح و پیشنهاد شده اند. که از این اخلاق واحد باید به عنوان چارچوبی برای هدایت تصمیمات مدیران، درجهت پاسخ به پرسشهای مربوط به ارزشهای بوروکراتیک و نیز برای ایجاد یک پایگاه اخلاقی و مشروعیت اخلاقی جهت گفتگوی جهانی و تصمیمات جهانی استفاده بشود.

    مقاله چهارمی که خلاصه آن مطرح خواهدشد با عنوان گفتمان اخلاقی مدیریت دولتی (P.A-ETH-TALK) از دیوید فارمرز (DAVID FARMER’S) است. او مدلش را تحت عنوان مطالعه و بحث اخلاقیات مدیریت دولتی تعریف می کند. او ممکن است که نسبت به آنچه که در آمریکا تحت عنوان احیای اخلاقیات مطرح شده خوش بین و خوشنود باشد، اما او هشدار می دهد که نباید موضوع اخلاقیات و آموزش اخلاقیات به عنوان ابزار و تاکتیکی از سوی مدیران دولتی استفاده شود. او خاطرنشان می کند که بحث اخلاقی می تواند برای مدیریت دولتی مضر باشد مگراینکه مابین مطالعه و بحث اخلاقی «سالم و ناسالم (ناکارآمد)» تمایز قایل شویم. او براساس یک سری از آثار فلسفی متعلق به «سنت آگوستین» و «جان رولز» سه معیار برای بحث اخلاقی سالم را ارائه می کند:

    1 - تشخیص اینکه اصول اخلاقی نه قطعی هستند و نه معین و ممکن است شامـــل تناقض گویی درعمل و تصمیم گیری باشند؛

    2 - درک این مطلب که مدیریت دولتی، به منظور گنجاندن یک حوزه عملی گسترده تر باید بیشتر توجه اش را بر روی مسائل اصلی و نیروهای بزرگ اجتماعی معطوف کند؛

    3 - تأمل و تفکر مجدد به این موضوع که فرد چگونه دیدگاههای اخلاقی خود را با دیگران سهیم مـــی سازد و یک نوع سازگاری ایجاد می کند.

    نتیجه گیری
    اگر بخواهیم گفته مارک تواین را که در ابتدای مقاله ذکر شده است را تفسیر کنیم، خواهیم دید که تقوی و پرهیزگاری در زندگی انسان به سختی به دست می آید ولی آموزش تقوی و توصیه به پرهیزگاری برای دیگران امری بسیار آسانتر است.
    این چهار مقاله حول موضوع اصلی «مرور اخلاقیات جهانی» به ما یک دیدگاه خوبی را ارائه می کنند، که چگونه مشکلات اخلاقی را در تمامی حوزه های این جهان شبکه ای شده در قرن بیست و یکم شناسایی کنیم. همچنین مؤلفان به محدودیتهای موجود در دیدگاههای مدرنیستی و پست مدرنیستی که به استدلال و روشهای مدیریت دولتی قرن بیستم سایه افکنده بود، پرداختند. همچنین این مقالات روشهای اخلاقی و ترجیهات اخلاقی را به عنوان عوامل بالقوه ای برای رویارویی با محدودیتهای موجود در پارادایم قرن بیستم پیشنهاد می کنند و نیز این روشها را به عنوان احیاءکنندگان مـــــدیریت دولتی در قرن بیست و یکم به عنوان هنجارهایی لازم جهت اقــدام در یک محیط شبکه ای جهانی معرفی می کنند

    فلاح ::: شنبه 86/9/3::: ساعت 11:18 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    این جملات را توی یک سایت دیدم خوشم آمد. نوشتم تا همه استفاده کنند.
    سازنده‌ترین کلمه گذشت است ... آن را تمرین کن
    پرمعنی‌ترین کلمه ما است ... آن را به کار ببر
    عمیق‌ترین کلمه عشق است ... به آن ارج بنه.
    بی رحم‌ترین کلمه تنفر است ... از بین ببرش.
    سرکش‌ترین کلمه حسد است ... با آن بازی نکن.
    خودخواهانه‌ترین کلمه من است... از آن حذر کن.
    ناپایدارترین کلمه خشم است... آن را فرو ببر.
    بازدارنده ترین کلمه ترس است ... با آن مقابله کن.
    با نشاط ‌ترین کلمه کار است ... به آن بپرداز.
    پوچ ترین کلمه طمع است ... آن را بکش
    سازنده ترین کلمه صبر است... برای داشتنش دعا کن

    فلاح ::: جمعه 86/9/2::: ساعت 11:30 عصر
    نظرات دیگران: نظر

       1   2      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 20
    بازدید دیروز: 10
    کل بازدید :305317

    >>اوقات شرعی <<

    الکسا


    >> درباره خودم <<
    تجربه های مدیریت  راهنمایی فاطمیه
    فلاح
    این وبلاگ حاوی مقالات، تجربیات و نکاتی پیرامون مدیریت مدرسه و اجتماع می باشد. امیدوارم مورد استفاده سایرین قرار گیرد. هرگونه کپی برداری از مطالب این وبلاگ موجب امتنان است.

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    تجربه های مدیریت  راهنمایی فاطمیه

    >>لینک دوستان<<

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<