هر مدیری باید خلاقیت داشته باشد خلاقیت یعنی به کارگیری توانای های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید . تداوم حیات سازمان ها به باسازی آنها بستگی دارد باسازی سازمان ها از طریق هماهنگ کردن اهداف با وضعیت روز و اصلاح و بهبود روش های حصول این اهداف انجام می شود .
چه کسی خلاقیت و نوآوری می کند ؟
هر انسان مدیر یا غیرمدیری از استعداد خلاقیت برخوردار است بنابرین نباید خلاقیت فقط در انحصار مدیران خاصی باشد زیراآنچه که محکمتر از وجود استعداد خلاقیت است جلوگیری از عوامل بازدارنده ظهور آن است که در صورت آزاد سازی ذهن از پیش فرض ها و الگو های زنجیرهای ذهنی در مدت کوتاهی توان خلاقیت و به کارگیری فکر های نو در عمل را می توان دو برابر افزایش داد.
فلاح ::: چهارشنبه 86/9/7::: ساعت 11:52 عصر
نظرات دیگران: نظر
دوشنبه 11 اردیبهشت ماه سال 1385
شخصیت و تعهد
ü آنچه نشانه ی بارز شخصیت رهبران است ، چگونگی برخورد آنها با مشکلات و پیش آمدهای زندگی است .
ü هر کس توانایی این را ندارد که در بحران های شخصیت خود را تقویت کند و شکل دهد ، اما قطعاً شخصیت خود را تقویت کند و شکل دهد ، اما قطعاً شخصیتش در آن گیر و دار آشکار می شود . انسان در سخت ترین لحظه های زندگی خود ناچار است شخصیت واقعی خدو را نشان دهد و هر گاه که چنین می کند ، ناخودآگاه قوی تر می شود ، حتی در صورتی که با پیامدهای منفی این برخورد صادقانه روبرو شود ، به شرط آن که شهامت پذیرش اشتباه و اصلاح نقاط ضعف خود را داشته باشد .
ü معنای حیات دنیوی ، بر خلاف آنچه به ما آموخته اند ، در رفاه ، رونق و آسایش تن نیست ، در پرورش روح و جان است .
ü انتخاب اشتباه ، به اشتباه خود پی ببریم و آن را اصلاح کنیم . شخصیت رهبران را نمی توان از اعمال و کردارشان جدا کرد . اگر قول و عمل رهبر یکی نبود ، دلیل را باید در ضعف شخصیت او یافت .
ü یک رهبر باید همیشه این نکته را در ذهن خود داشته باشد که سر و کار او دائماً با مردم و آنهایی است که از او پیروی می کنند .
ü پیروانی که ضعف و خطاهایی در شخصیت رهبران خود می بینند اعتماد خود را از دست می دهند و از او رویگردان می شوند . آن چیزی که موجب می شود دل مردم پذیرای رهبر یک نفر شود ، شخصیت اوست .
ü البته از رهبر انتظار نمی رود که هیچ خطایی نداشته باشد ، اما ضعف های شخصیتی در جایگاه یک رهبر شایسته ، پذیرفته نیستند . همه ی ما انسانهای با استعدادی را دیده ایم که بعد از رسیدن به یک سطح موفقیت یا شهرت سقوط می کنند و بعضاً همه چیز خود را از دست می دهند . علت بروز چنین مشکلی هم در ضعف شخصیت است . روانشناسان معتقدند کسانی که به اوج قلعه های موفقیت می رسند ، اما پایه و اساس شخصیت لازم برای چنین سطحی یا برای حفظ آن را ندارند ، فشار روانی زیادی را متحمل شده و به سوی فاجعه ی قریب الوقوع گام برمی دارند . چنین شخصی در یک یا چند دام ویرانگر زیر خواهد افتاد ، کبر و غرور ، احساس تنهایی ، ماجراجویی یا هرزگی جنسی . یک رهبر یا مدیر در هر کدام از این دامها که گرفتار شود ، بهای سنگینی باید بابت آن خواهد پرداخت .
ü اگر روزی درگیر یکی از این دامهای چهارگانه شدید ، نیاز فوری به مشاوره با یک متخصص دارید .
ü این تصور که همه چیز با گذشت زمان ، پول یا شهرت بیشتر ، مقام بالاتر و ... درست خواهد شد . وجود شکاف های کوچک در شخصیت فرد ، اگر به حال خود رها شوند ، هیچ گاه شکاف های کوچک در شخصیت فرد ، اگر به حال خود رها شوند ، هیچ گاه پر نخواهد شد و به تدریج عمیق تر و مهلک تر خواهند شد . همواره شخصیت خود را زیر ذره بین بررسی کنید تا در این دام ها گرفتار نشوید . در خود نگاه کنید و ببینید آیا حرف و عمل تان یکی هست ؟ وقتی به همسر یا فرزند خود قولی می دهید ، خود را متعهد به انجام آن می دانید ؟ آیا کارمندان یا نزدیکان شما به قول شما اعتماد می کنند ؟
ü باید شکاف های موجود در شخصیت خود را با تعمق در رفتار ، گفتار و افکارتان بیابید و سعی در رفع آنها داشته باشید . آیا نقطه ی ضعف اساسی در شخصیت شما وجود دارد ؟
ü اولین گام جهت اصلاح نقایص و شکاف های شخصیت ، پذیرفتن اشتباهات و نقایص است . از کنار اشتباهات خود به سادگی گذشت نکنید . اگر موجب رنجش خاطر کسی شده اید ، حق کسی را پایمال کرده اید یا موجب یأس و سرخوردگی کسی شده اید از او معذرت خواهی کنید . گام بعد از جهت اصلاح خود تنظیم طرح و برنامه ای است که به شما کمک کند از تکرار خطاهای گذشته جلوگیری کنید .
ü احترام رهبران وقتی حفظ می شود و مردم به آنها اعتماد می کنند که مبانی اخلاقی آنها و تعهدات شان مورد تردید قرار نگیرد . آنها باید از شبهه ای به دور باشند .
ü قول دادن کار سختی نیست ، عمل کردن به آن مشکل است .
ü مردم از رهبرانی که به عهد خود وفا نمی کنند ، پیروی نمی کنند . تعهد در یک طیف وسیع قرار دارد ، در مقدار کار و کوشش که فرد در راه افزایش توانایی خود بکار می برد یا در از خودگذشتگی ای که در راه دیگران و همکاران خود انجام می دهد .
ü تا کنون دنیا ، رهبری را به خود ندیده است که تعهد ، وفای به عهد و احساس مسئولیت نداشته باشد .
ü تعهد ، وفای به عهد و احساس مسئولیت به یک فرد دارای شخصیت رهبری نیروی تازه ای می بخشد . چنین شخصی هر چه پیش می آید . بیماری ، فقر ، بلاهای آسمانی و ... فرد از هدف خویش دست نخواهد کشید .
تعهد برای هر فردی در شرایط مختلف معنای خاصی دارد :
ü برای یک بوکسور ، برخاستن به هنگام زمین خوردن .
ü برای یک دونده ی استقامت ، در نهایت تخلیه ی انرژی ، 15 کیلومتر دیگر دویدن .
ü برای یک سرباز ، رفتن روی تپه ای که پشت آن معلوم نیست .
ü برای یک ایثارگر ، به خاطر بهبود زندگی دیگران آسایش خود را زیر پا گذاشتن .
ü برای یک رهبر ، همه ی اینها و البته خیلی بیشتر از اینها !
موضع افراد نسبت به تعهد و وفای به عهد چهار نوع است :
ü آنهایی که هدفی ندارند ، پس تعهدی هم ندارند .
ü آنهایی که اعتماد به نفس ندارند و چون فکر می کنند که توان رسیدن به هدف خود را ندارند ، از قبول تعهد و مسئولیت می ترسند .
ü آنهایی که استقامت ندارند و به این ترتیب هدفی را تعیین و به سوی آن چند گامی هم بر می دارند اما در برخورد با مشکلات کنار می کشند .
ü آنهایی که سرسخت ، مصمم و با اراده هستند ، هدف را تعیین می کنند ، نسبت به رسیدن به آن وفادار می مانند و به قول هایی که داده اند عمل و بهای سنگین برای رسیدن به هدف خود را هم پرداخت می کنند .
ü اگر می خواهید جزو آن دسته از رهبرانی باشید که می توانند زندگی دیگران را متحول کنند و تغییر دهند ، به قلب خود نگاه کنید و ببینید که آیا واقعاً توانایی عمل به تعهدات خود را دارید ؟ واقعاً هر بار که قولی می دهید سعی می کنید به آن عمل کنید ؟
ü زمانی که رهبری یا مدیریت گروه یا شرکتی را بر عهده می گیرید قطعاً با مخالفت ها و کارشکنی های زیادی مواجه خواهید شد ، تنها زمانی که قلباً به رسیدن به هدف خود متعهد باشید ، این محرک ( تعهد ) انگیزه ، شور و اشتیاق شما برای رسیدن به هدف را زنده نگه خواهد داشت .
ü برای تقویت حس تعهد و وفای به عهد در خود ابتدا میزان آن را در وجود خود بسنجید و بعد تلاش کنید از موضوعات کوچک شروع کرده و کم کم این حس را در خود تقویت کنید . اگر به کسی قول می دهید سر ساعت خاصی نزد او می روید ، هر طور شده خود را به رسیدن به این قرار متعهد کنید ، حتی اگر لازم باشد از خواب یا کار شخصی خود بگذرید ، اما به تعهد خود عمل کنید تا کم کم این صفت در شما رشد کند .
ü یکی از ورزشکاران مشهور بعد از شنیدن این جمله از مربی خود در اردوی ورزشی در دوران نوجوانی ، زندگی اش متحول شد و پس از آن پله های موفقیت را به سرعت بالا رفت .
ü (( بدانید اگر هنگام بازی تمام تلاش خود را نکنید و همه ی توان خود را بکار نگیرید ، یک نفر دیگر پیدا خواهد شد که این کار را انجام می دهد و بالاخره روزی فرا خواهد رسید که شما در بازی ، رو در روی هم قرار بگیرید و او از شما خواهد برد . )) نظر شما چیست ؟
شخصیت و تعهد
ü آنچه نشانه ی بارز شخصیت رهبران است ، چگونگی برخورد آنها با مشکلات و پیش آمدهای زندگی است .
ü هر کس توانایی این را ندارد که در بحران های شخصیت خود را تقویت کند و شکل دهد ، اما قطعاً شخصیت خود را تقویت کند و شکل دهد ، اما قطعاً شخصیتش در آن گیر و دار آشکار می شود . انسان در سخت ترین لحظه های زندگی خود ناچار است شخصیت واقعی خدو را نشان دهد و هر گاه که چنین می کند ، ناخودآگاه قوی تر می شود ، حتی در صورتی که با پیامدهای منفی این برخورد صادقانه روبرو شود ، به شرط آن که شهامت پذیرش اشتباه و اصلاح نقاط ضعف خود را داشته باشد .
ü معنای حیات دنیوی ، بر خلاف آنچه به ما آموخته اند ، در رفاه ، رونق و آسایش تن نیست ، در پرورش روح و جان است .
ü انتخاب اشتباه ، به اشتباه خود پی ببریم و آن را اصلاح کنیم . شخصیت رهبران را نمی توان از اعمال و کردارشان جدا کرد . اگر قول و عمل رهبر یکی نبود ، دلیل را باید در ضعف شخصیت او یافت .
ü یک رهبر باید همیشه این نکته را در ذهن خود داشته باشد که سر و کار او دائماً با مردم و آنهایی است که از او پیروی می کنند .
ü پیروانی که ضعف و خطاهایی در شخصیت رهبران خود می بینند اعتماد خود را از دست می دهند و از او رویگردان می شوند . آن چیزی که موجب می شود دل مردم پذیرای رهبر یک نفر شود ، شخصیت اوست .
ü البته از رهبر انتظار نمی رود که هیچ خطایی نداشته باشد ، اما ضعف های شخصیتی در جایگاه یک رهبر شایسته ، پذیرفته نیستند . همه ی ما انسانهای با استعدادی را دیده ایم که بعد از رسیدن به یک سطح موفقیت یا شهرت سقوط می کنند و بعضاً همه چیز خود را از دست می دهند . علت بروز چنین مشکلی هم در ضعف شخصیت است . روانشناسان معتقدند کسانی که به اوج قلعه های موفقیت می رسند ، اما پایه و اساس شخصیت لازم برای چنین سطحی یا برای حفظ آن را ندارند ، فشار روانی زیادی را متحمل شده و به سوی فاجعه ی قریب الوقوع گام برمی دارند . چنین شخصی در یک یا چند دام ویرانگر زیر خواهد افتاد ، کبر و غرور ، احساس تنهایی ، ماجراجویی یا هرزگی جنسی . یک رهبر یا مدیر در هر کدام از این دامها که گرفتار شود ، بهای سنگینی باید بابت آن خواهد پرداخت .
ü اگر روزی درگیر یکی از این دامهای چهارگانه شدید ، نیاز فوری به مشاوره با یک متخصص دارید .
ü این تصور که همه چیز با گذشت زمان ، پول یا شهرت بیشتر ، مقام بالاتر و ... درست خواهد شد . وجود شکاف های کوچک در شخصیت فرد ، اگر به حال خود رها شوند ، هیچ گاه شکاف های کوچک در شخصیت فرد ، اگر به حال خود رها شوند ، هیچ گاه پر نخواهد شد و به تدریج عمیق تر و مهلک تر خواهند شد . همواره شخصیت خود را زیر ذره بین بررسی کنید تا در این دام ها گرفتار نشوید . در خود نگاه کنید و ببینید آیا حرف و عمل تان یکی هست ؟ وقتی به همسر یا فرزند خود قولی می دهید ، خود را متعهد به انجام آن می دانید ؟ آیا کارمندان یا نزدیکان شما به قول شما اعتماد می کنند ؟
ü باید شکاف های موجود در شخصیت خود را با تعمق در رفتار ، گفتار و افکارتان بیابید و سعی در رفع آنها داشته باشید . آیا نقطه ی ضعف اساسی در شخصیت شما وجود دارد ؟
ü اولین گام جهت اصلاح نقایص و شکاف های شخصیت ، پذیرفتن اشتباهات و نقایص است . از کنار اشتباهات خود به سادگی گذشت نکنید . اگر موجب رنجش خاطر کسی شده اید ، حق کسی را پایمال کرده اید یا موجب یأس و سرخوردگی کسی شده اید از او معذرت خواهی کنید . گام بعد از جهت اصلاح خود تنظیم طرح و برنامه ای است که به شما کمک کند از تکرار خطاهای گذشته جلوگیری کنید .
ü احترام رهبران وقتی حفظ می شود و مردم به آنها اعتماد می کنند که مبانی اخلاقی آنها و تعهدات شان مورد تردید قرار نگیرد . آنها باید از شبهه ای به دور باشند .
ü قول دادن کار سختی نیست ، عمل کردن به آن مشکل است .
ü مردم از رهبرانی که به عهد خود وفا نمی کنند ، پیروی نمی کنند . تعهد در یک طیف وسیع قرار دارد ، در مقدار کار و کوشش که فرد در راه افزایش توانایی خود بکار می برد یا در از خودگذشتگی ای که در راه دیگران و همکاران خود انجام می دهد .
ü تا کنون دنیا ، رهبری را به خود ندیده است که تعهد ، وفای به عهد و احساس مسئولیت نداشته باشد .
ü تعهد ، وفای به عهد و احساس مسئولیت به یک فرد دارای شخصیت رهبری نیروی تازه ای می بخشد . چنین شخصی هر چه پیش می آید . بیماری ، فقر ، بلاهای آسمانی و ... فرد از هدف خویش دست نخواهد کشید .
تعهد برای هر فردی در شرایط مختلف معنای خاصی دارد :
ü برای یک بوکسور ، برخاستن به هنگام زمین خوردن .
ü برای یک دونده ی استقامت ، در نهایت تخلیه ی انرژی ، 15 کیلومتر دیگر دویدن .
ü برای یک سرباز ، رفتن روی تپه ای که پشت آن معلوم نیست .
ü برای یک ایثارگر ، به خاطر بهبود زندگی دیگران آسایش خود را زیر پا گذاشتن .
ü برای یک رهبر ، همه ی اینها و البته خیلی بیشتر از اینها !
موضع افراد نسبت به تعهد و وفای به عهد چهار نوع است :
ü آنهایی که هدفی ندارند ، پس تعهدی هم ندارند .
ü آنهایی که اعتماد به نفس ندارند و چون فکر می کنند که توان رسیدن به هدف خود را ندارند ، از قبول تعهد و مسئولیت می ترسند .
ü آنهایی که استقامت ندارند و به این ترتیب هدفی را تعیین و به سوی آن چند گامی هم بر می دارند اما در برخورد با مشکلات کنار می کشند .
ü آنهایی که سرسخت ، مصمم و با اراده هستند ، هدف را تعیین می کنند ، نسبت به رسیدن به آن وفادار می مانند و به قول هایی که داده اند عمل و بهای سنگین برای رسیدن به هدف خود را هم پرداخت می کنند .
ü اگر می خواهید جزو آن دسته از رهبرانی باشید که می توانند زندگی دیگران را متحول کنند و تغییر دهند ، به قلب خود نگاه کنید و ببینید که آیا واقعاً توانایی عمل به تعهدات خود را دارید ؟ واقعاً هر بار که قولی می دهید سعی می کنید به آن عمل کنید ؟
ü زمانی که رهبری یا مدیریت گروه یا شرکتی را بر عهده می گیرید قطعاً با مخالفت ها و کارشکنی های زیادی مواجه خواهید شد ، تنها زمانی که قلباً به رسیدن به هدف خود متعهد باشید ، این محرک ( تعهد ) انگیزه ، شور و اشتیاق شما برای رسیدن به هدف را زنده نگه خواهد داشت .
ü برای تقویت حس تعهد و وفای به عهد در خود ابتدا میزان آن را در وجود خود بسنجید و بعد تلاش کنید از موضوعات کوچک شروع کرده و کم کم این حس را در خود تقویت کنید . اگر به کسی قول می دهید سر ساعت خاصی نزد او می روید ، هر طور شده خود را به رسیدن به این قرار متعهد کنید ، حتی اگر لازم باشد از خواب یا کار شخصی خود بگذرید ، اما به تعهد خود عمل کنید تا کم کم این صفت در شما رشد کند .
ü یکی از ورزشکاران مشهور بعد از شنیدن این جمله از مربی خود در اردوی ورزشی در دوران نوجوانی ، زندگی اش متحول شد و پس از آن پله های موفقیت را به سرعت بالا رفت .
ü (( بدانید اگر هنگام بازی تمام تلاش خود را نکنید و همه ی توان خود را بکار نگیرید ، یک نفر دیگر پیدا خواهد شد که این کار را انجام می دهد و بالاخره روزی فرا خواهد رسید که شما در بازی ، رو در روی هم قرار بگیرید و او از شما خواهد برد . )) نظر شما چیست ؟
فلاح ::: سه شنبه 86/9/6::: ساعت 2:45 عصر
نظرات دیگران: نظر
مدیرانی که مشق می نویسند و مساله حل می کنند .
شما هم حتماً این جمله مشهور را که به ضرب المثلی تبدیل شده است ، شنیده اید (( مشق ننوشته غلط ندارند )) .
متاسفانه صدها مدیر در طول سالیان خدمت خود ، به استناد همین جمله مشهور ، به ظاهر غلطی ندارند ، زیرا مشقی ننوشته اند که غلطی داشته باشند وسال هاست که آسوده خوابیده اند وکوچک ترین خدمتی به خدا و خلق خدا نکرده اند . مدیرانی که از ترس غلط نوشتن و احیاناً نمره کم گرفتن ، مسوولیت ریسک جسارتی را به عهده نمی گیرند و آرام می آیند و آرام می روند که گربه شاخشان نزند ، حالا بماند که آیا اصلاً گربه شاخی دارد یا ندارد !
این مشق های ننوشته مدیران محافظه کار ، برای ملتی که یک انقلاب بزرگ را با امید به آینده یی بهتر آغاز کرد و 8 سال دفاع مقدس و محاصره اقتصادی را به جان خرید ، نه تنها امتیازی محسوب نمی شود ، بلکه ننگی است که او را از هر حرکت تازه و پیشرفت و توسعه باز داشته است . متاسفانه این مشق های ننوشته را جمله شعاری دیگر تکمیل کرده است . ((وقتی حل کردن مساله را بلد نیستید ، صورت مساله را پاک کنید )) بدین ترتیب ، توسط مدیران سنتی ، ترسو و محافظه کار ، چه فرصت های گرانقیمتی که هدر نشده است و چه مساله هایی که به جای حل شدن ، به صورت کامل و در ظاهر پاک شده اند . به واژه ظاهر تاکید می کنم ، زیرا یادمان نرود که هرگز (( مساله )) یی را نمی توان به صورت ظاهری پاک کرد . وقتی (( مساله )) در جامعه یی به وجود آمد ، برای همیشه باقی می ماند . راه حل (( مساله )) حل کردن مساله است و گرنه مساله تا ابد در آن جامعه باقی می ماند ، ریشه می دواند ، چرکین می شود و بالاخره روزی ، در زمانی دیگر و این بار عمیق تر سر می زند ، می ترکد و عواقب وخیمی را به همراه می آورد . در جهان امروز و در دنیای ارتباطات اینترنتی ، پاک کردن صورت مساله و یا مشق ننوشتن از ترس خطا کردن ، راه حل های مناسبی نیست . جهان امروز ، جهان درک واقعیت ها ، استفاده بهینه از امکانات ، گفت و گو ، صحبت ، تساهل و تسامح است . دنیای دانش و استفاده از معلم است . معلمین در حوزه های سیاسی ، اقتصادی ، علمی ، فنی ، اجتماعی ، فرهنگی ، دینی ، هنری ، ورزشی ،ادبی و…. حضوری گسترده دارند . مشق های ننوشته شده را در لحظه تصحیح می کنند . تکنولوژی در جهان امروز ، امکان بازگشت به عقب ، انتخاب راهی تازه ، حرکت به سوی آینده یی بهتر را برای همه ، فراهم کرده است . در دهکده کوچک جهان امروز ، آشنا نبودن به زبان یکدیگر هم ، مانع و سدی برای کمک کردن به همدیگر نیست . در دنیای علم ، حل کردن مساله به صورت دسته جمعی و با مشاورت و یاری خواستن از دیگران امکان پذیر شده است تا از حرف های همدیگر در کوتاه ترین زمان آگاه شوند . از این فرصت تاریخی هر ملتی که داناتر و هوشیارتر باشد ، بهره بیشتری خواهد گرفت . باید مدیران جامعه را به ریسک پذیری و جسارت بیشتری دعوت کرد . از حرکت های جدید در جهت رشد و توسعه جامعه حمایت کنیم . امکان تصحیح مشقی را که می نویسیم برای نخبگان جامعه فراهم کنیم ، از اینکه دیگری غلط ما را بگیرد ، دل آزرده نشویم . دست مهربانی همه کارکنان ، همه مدیران میانی را با صمیمیت بفشاریم . ایران آینده متعلق به همه ما است ، رسیدن به قله های افتخار را با حرکت پرشتاب اما به دور از هیجان و با امکان ریسک و جسارت در عرصه هایی که نیاموخته ایم ، تجربه کنیم . استفاده از نیروهای جوان ، تحصیلکرده ، متخصص ، عاشق را با تجربه مدیران پرسابقه در هم آمیزیم و از این بیعت ، فرصت گرانقیمتی برای ملتی فراهم کنیم که همه ویژگی های رسیدن به اوج افتخار را در درون خود دارد . مردم ایران سزاوار زندگی بهتر هستند . منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس ، توسط مدیرانی شکل گرفته است که از نوشتن مشق نهراسیدند و صورت مساله را بخاطر مشکلاتی که در پی داشت پاک نکردند . دانش مدیران با تجربه و جسارت جوانان عاشق در هم پیچید و امروز شعله های آتش آن ، خلیج فارس را روشن کرده است و نوید از آینده یی بهتر می دهد .
با هم تکرار کنیم / نهراسیم / مشق بنویسیم
صورت مساله را پاک نکنیم / مساله ها را حل کنیم
فلاح ::: سه شنبه 86/9/6::: ساعت 2:43 عصر
نظرات دیگران: نظر
بیانات انرژی بخش :
اشخاص موفق از عمل باز نمی ایستند، اشتباه می کنند اما دست نمی کشند. مشکلات مانع ما نیستند بلکه معلم ما هستند. در راه رسیدن به موفقیت مشکلات را پله صعود خود کنید.
- بدان که می توانی آنگونه باشی که می خواهی و آنگونه که سزاوار هستی.
- شنا کردن در جهت جریان آب، از عهده ی ماهی مرده هم برمی آید.
- تقدیر همیشه و همه جا اتفاق می افتد، هرچه زودتر با آن هماهنگ شوید به نفعتان است.
- برنده ها کارهایی را انجام می دهند که بازنده ها اصلاً دوست ندارند انجام دهند.
- موفقیت از روز تولد به شما تعلق گرفته، فرق در نتیجه انحراف از مسیر زندگی متعادل شماست.
- بزرگ ترین اشتباه ترس از اشتباه است.
- تنها پنیر مجانی فقط در تله موش پیدا می شود؛ برای موفقیت بهایش را باید بپردازید.
- ده برابر زمانی که حرف می زنید، بخوانید و گوش دهید. به این ترتیب در مسیر آموختن و پیشرفت قرار می گیرید.
- زندگی به ما همان چیزی را می دهد که از آن انتظار داریم، نه کمتر نه بیشتر. (حکایت دولت و فرزانگی)
- حرف حق در انسان تأثیر می گذارد حتی اگر با آن مخالفت کند.
- تصور انسان از ترس همیشه بدتر از خود ترس است.
- تقدیر به کسی روی می آورد که به کار اعتقاد دارد نه به تقدیر.
- اگر دو خرگوش را دنبال کنید هیچ کدام را نخواهید گرفت.
- وقتی وظایف خود را انجام می دهید دیگران از شما نیرو می گیرند. (رندی گِیج)
-
- داناترین مردم کسی است که شک و گمان هیچ گاه یقین او را از میان نبرد. (حضرت علی(ع))
- عظمت باید در نگاهتان باشد نه در چیزی که به آن می نگرید. (آندره ژید)
- خدایان آماده ی اطاعت از شما هستند پس بطلبید که خواهید گرفت..
- از آجرهایی که به سمتتان پرتاب می شود بنایی محکم بسازید.
- خواندن کتابهای خوب، مکالمه با مردان شرافتمند گذشته است.
- ....آنجا و آنچه را که هستی، افکار و باورهایت رقم زده اند. افکار و باورهایت را تغییر بده، تا آنجا و آنچه را که هستی تغییر دهی.
- هر روز صبح وقتی از خواب بیدار می شوید روبروی یک آینه بایستید و از خود بپرسید: حال شما چطوره؟ سپس به خود جواب دهید: حتماً......
- بدترین الفاظ اینها هستند: نمی توانم و نمی دانم و نمی شود. (ناپلئون بناپارت)
- آرزوهای تو مهم تر از درآمد تو هستند. (زیگ زیگلر)
- داشتن پشتکار، تفاوت ظریف بین شکست و کامیابی است. (دیوید سارنف)
- فاصله ی نداشتن و داشتن فقط یک خواستن موفقیت آن است که پس از آنکه دیگران وا دادند، تو تسلیم نشوی. (ویلیام فدر).
- برای رسیدن به قله کوه قبل از برداشتن هر ابزاری، اول اراده ات را در کوله ات بگذار!
فلاح ::: یکشنبه 86/9/4::: ساعت 5:12 عصر
نظرات دیگران: نظر
موفقیت
بالاترین آروزی بشر،کسب موفقیت است. موفقیت امری نسبی است و تعریف واحدی نیز ندارد. برخی معتقدند که موفقیت رسیدن به آمال و آرزوهاست و رضایت خاطری است که در رسیدن به هدفی پدید می آید. موفقیت هدف زندگی است. همه تلاش و کوشش می کنند تا به موفقیت برسند و همه کس خواهان و طالب آن هستند. راه موفقیت همیشه در حال ساخت است و در مسیر اتفاق می افتد و نه در پایان راه. تلاش کردن، پشتکار داشتن و تسلیم نشدن بر مشکلات راز موفقیت است. برای گام برداشتن در کسب موفقیت ابتدا باید اهداف مشخص شوند. بدون تعیین هدف و برنامه ریزی نمی توان به موفقیت رسید. موفقیت پایان کار نیست بلکه آغاز راه است. موفقیت از طریق شانس و اقبال یا به صورت تصادفی حاصل نمی شود بلکه مدیون تصمیمات و سعی و تلاش هر کسی است.
هیچ چیز به اندازه کامیابی، کامیابی نمی آورد. فروم
اگر فکرکنید موفق می شوید، یا شکست می خورید درهردوصورت درست فکرکرده اید. آنتونی رابینز
کوشیدن، جستن، یافتن و هرگز تسلیم نشدن، راز موفقیت است. کارلایل
نقطه شروع هر موفقیت وجود یک نظریه یا نقطه نظر است که خود ناشی از تصور می باشد. هیل ناپلئون
مشکلات افراد موفق کمتر از افراد شکست خورده نیست؛ تنها یک دسته از مردم هستند که هیچ مشکلی ندارند: کسانی در گورستان خوابیده اند. آنتونی رابینز
تنهاکسی موفق می شود که به انتظار ننشیند و همه چیز را از هوش و حواس خود بخواهد. شیلر
هر جا که هستید همان جا نقطه آغاز است تلاش بیشتر امروز، سازنده فردای متفاوت شماست. اندرو متیوس
تلاش منظم و متوالی، پاداشی چند برابر دارد. جیم ران
هفت خصلت مشترک انسانهای موفق: عشق، ایمان، برنامه ریزی، مشخص بودن ارزشها، مصرف انرژی، جلب دوستی، تسلط به فن ارتباط است. آنتونی رابینز
بالاترین آروزی بشر،کسب موفقیت است. موفقیت امری نسبی است و تعریف واحدی نیز ندارد. برخی معتقدند که موفقیت رسیدن به آمال و آرزوهاست و رضایت خاطری است که در رسیدن به هدفی پدید می آید. موفقیت هدف زندگی است. همه تلاش و کوشش می کنند تا به موفقیت برسند و همه کس خواهان و طالب آن هستند. راه موفقیت همیشه در حال ساخت است و در مسیر اتفاق می افتد و نه در پایان راه. تلاش کردن، پشتکار داشتن و تسلیم نشدن بر مشکلات راز موفقیت است. برای گام برداشتن در کسب موفقیت ابتدا باید اهداف مشخص شوند. بدون تعیین هدف و برنامه ریزی نمی توان به موفقیت رسید. موفقیت پایان کار نیست بلکه آغاز راه است. موفقیت از طریق شانس و اقبال یا به صورت تصادفی حاصل نمی شود بلکه مدیون تصمیمات و سعی و تلاش هر کسی است.
هیچ چیز به اندازه کامیابی، کامیابی نمی آورد. فروم
اگر فکرکنید موفق می شوید، یا شکست می خورید درهردوصورت درست فکرکرده اید. آنتونی رابینز
کوشیدن، جستن، یافتن و هرگز تسلیم نشدن، راز موفقیت است. کارلایل
نقطه شروع هر موفقیت وجود یک نظریه یا نقطه نظر است که خود ناشی از تصور می باشد. هیل ناپلئون
مشکلات افراد موفق کمتر از افراد شکست خورده نیست؛ تنها یک دسته از مردم هستند که هیچ مشکلی ندارند: کسانی در گورستان خوابیده اند. آنتونی رابینز
تنهاکسی موفق می شود که به انتظار ننشیند و همه چیز را از هوش و حواس خود بخواهد. شیلر
هر جا که هستید همان جا نقطه آغاز است تلاش بیشتر امروز، سازنده فردای متفاوت شماست. اندرو متیوس
تلاش منظم و متوالی، پاداشی چند برابر دارد. جیم ران
هفت خصلت مشترک انسانهای موفق: عشق، ایمان، برنامه ریزی، مشخص بودن ارزشها، مصرف انرژی، جلب دوستی، تسلط به فن ارتباط است. آنتونی رابینز
فلاح ::: یکشنبه 86/9/4::: ساعت 5:4 عصر
نظرات دیگران: نظر
راهکارهای تقویت تفکر مثبت:
همانطور که گفته شد افکار از چنان قدرتی برخور دارند که میتوانند سازنده یا ویرانگر باشند، بنابراین باید خود و زیر مجموعهمان بیاموزیم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنیم تا در اهداف خود به موفقیتها و کامیابیهای بزرگی دستیابیم.
1) نسبت به خود احساس خوبی داشته باشیم و آن را خوب، توانا و با ارزش بدانیم.
2) لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راههای تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم.
3) لیستی از افکار منفی خود تهیه کنیم و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم.
4) سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم، مثلاً در ملاقات با دیگران بجای استفاده از کلمه " خسته نباشید " که دارای بار منفی و القای حس خستگی است، بگوییم " خدا قوت "، " شاد باشید " و یا " پر انرژی باشید ".
5) افکار خود را متوجه خوبیها و جنبههای مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبتنگر شویم.
6) با خوشبینی سعی کنیم، دستوراتی به ذهن خود بدهیم که اندیشههای جدید مثبت شکل گیرند.
7) هر روز صبح که از خواب برمیخیزیم با نگاه کردن به یک منظره، تابلوی زیبای نقاشی و یا اسماء الله روز خود را با نشاط و خوش بینی آغاز کنیم.
8) از افراد منفینگر یا موقیتهایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند و منفی میشوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم.
9) به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی تواناییهای خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه بدی را پیشبینی نکنیم، زیرا مشکلات فقط به اندازهای مهم هستند که ما آنها را مهم میپنداریم.
10) به لحظات و خاطرات زیبا و دوست داشتنی گذشته خود فکر و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم.
11) از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیت دنبال کنیم.
12) به ندای منفی درونی خود و تلقینهای مخرب و نگرانکننده دیگران بیتوجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم.
13) به قدرت بیکران خداوند ایمان داشته باشیم و با خود تکرار کنیم که من لیاقت بهترینها را دارم و با لطف خدای بزرگ به آنها خواهم رسید.
14) از میان اهداف خود هدفی را انتخاب کنیم که امید بیشتری به موفقیت آن داریم و در تلاش برای تحقق آن، به فکر تایید یا تکذیب دیگران نباشیم.
15) در توصیف احوال و زندگی خود از کلمات مثبت استفاده کنیم.
16) در تعریف از افراد از کلمات مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم ( فلانی شخص بسیار شریف و بزرگواری است ).
17) از چشم و هم چشمی و حسادت که باعث ایجاد افکار منفی میشود دوری و سعی کنیم روش زندگی خود را خودمان انتخاب کنیم.
18) هرگز شعار خواستن، توانستن است را فراموش نکنیم و بدانیم که در سایه سعی و تلاش به آنچه بخواهیم میرسیم.
19) قدر لحظات زندگی را بدانیم و از آنها به خوبی استفاده کنیم، زیرا هرگز تکرار نخواهند شد.
20) برای تغییر اوضاع و شرایط نامساعد اقدام کنیم و مطمئن باشیم که میتوانیم آنها را از بین ببریم.
21) از خود انتظار بیش از حد نداشته باشیم و خود را همه فن حریف ندانیم، به عبارت دیگر از کمالگرایی مطلق که باعث اضطراب و احساس عجز و ناتوانی میشود خودداری کنیم.
22) خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید، پس من چطور میشود همه چیز را در یک روز بدست آورم.
23) خود را از قید و بندهای آزار دهنده رها و ساده زندگی کنیم تا فکر و خیال آسودهای داشته باشیم.
24) از انزوا و گوشهگیری که باعث ایجاد افکار منفی میشود دوری و اوقات خود را در جمع خانواده، همکاران و دوستان سپری کنیم.
25) هر وقت احساس کردیم که افکار منفی سراغمان آمده است، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم.
26) ممکن است هنگام خواب در رختخواب افکار منفی به سراغمان بیاید، تا خسته نشدهایم به رختخواب نرویم.
27) هرگز به هیچ وجه خود را بدبخت، ناتوان و درمانده احساس نکنیم.
28) اعتماد به نفس خود را در هر شرایطی حفظ کنیم و هرگز به دیگران اجازه ندهیم که آن را متزلزل کنند. باید متوجه باشیم که اعتماد به نفس کلید خلق تفکر مثبت است.
29) خندیدن را فراموش نکنیم. خندیدن باعث می شود تا افکار ناراحت کننده و منفی جای خود را به افکار مثبت و شاد بدهند.
اگر افکارمان را کنترل کنیم، زندگی مان متحول می شود.
در زندگی بجای شناور بودن، شنا گر باش.
همانطور که گفته شد افکار از چنان قدرتی برخور دارند که میتوانند سازنده یا ویرانگر باشند، بنابراین باید خود و زیر مجموعهمان بیاموزیم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنیم تا در اهداف خود به موفقیتها و کامیابیهای بزرگی دستیابیم.
1) نسبت به خود احساس خوبی داشته باشیم و آن را خوب، توانا و با ارزش بدانیم.
2) لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راههای تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم.
3) لیستی از افکار منفی خود تهیه کنیم و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم.
4) سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم، مثلاً در ملاقات با دیگران بجای استفاده از کلمه " خسته نباشید " که دارای بار منفی و القای حس خستگی است، بگوییم " خدا قوت "، " شاد باشید " و یا " پر انرژی باشید ".
5) افکار خود را متوجه خوبیها و جنبههای مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبتنگر شویم.
6) با خوشبینی سعی کنیم، دستوراتی به ذهن خود بدهیم که اندیشههای جدید مثبت شکل گیرند.
7) هر روز صبح که از خواب برمیخیزیم با نگاه کردن به یک منظره، تابلوی زیبای نقاشی و یا اسماء الله روز خود را با نشاط و خوش بینی آغاز کنیم.
8) از افراد منفینگر یا موقیتهایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند و منفی میشوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم.
9) به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی تواناییهای خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه بدی را پیشبینی نکنیم، زیرا مشکلات فقط به اندازهای مهم هستند که ما آنها را مهم میپنداریم.
10) به لحظات و خاطرات زیبا و دوست داشتنی گذشته خود فکر و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم.
11) از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیت دنبال کنیم.
12) به ندای منفی درونی خود و تلقینهای مخرب و نگرانکننده دیگران بیتوجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم.
13) به قدرت بیکران خداوند ایمان داشته باشیم و با خود تکرار کنیم که من لیاقت بهترینها را دارم و با لطف خدای بزرگ به آنها خواهم رسید.
14) از میان اهداف خود هدفی را انتخاب کنیم که امید بیشتری به موفقیت آن داریم و در تلاش برای تحقق آن، به فکر تایید یا تکذیب دیگران نباشیم.
15) در توصیف احوال و زندگی خود از کلمات مثبت استفاده کنیم.
16) در تعریف از افراد از کلمات مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم ( فلانی شخص بسیار شریف و بزرگواری است ).
17) از چشم و هم چشمی و حسادت که باعث ایجاد افکار منفی میشود دوری و سعی کنیم روش زندگی خود را خودمان انتخاب کنیم.
18) هرگز شعار خواستن، توانستن است را فراموش نکنیم و بدانیم که در سایه سعی و تلاش به آنچه بخواهیم میرسیم.
19) قدر لحظات زندگی را بدانیم و از آنها به خوبی استفاده کنیم، زیرا هرگز تکرار نخواهند شد.
20) برای تغییر اوضاع و شرایط نامساعد اقدام کنیم و مطمئن باشیم که میتوانیم آنها را از بین ببریم.
21) از خود انتظار بیش از حد نداشته باشیم و خود را همه فن حریف ندانیم، به عبارت دیگر از کمالگرایی مطلق که باعث اضطراب و احساس عجز و ناتوانی میشود خودداری کنیم.
22) خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید، پس من چطور میشود همه چیز را در یک روز بدست آورم.
23) خود را از قید و بندهای آزار دهنده رها و ساده زندگی کنیم تا فکر و خیال آسودهای داشته باشیم.
24) از انزوا و گوشهگیری که باعث ایجاد افکار منفی میشود دوری و اوقات خود را در جمع خانواده، همکاران و دوستان سپری کنیم.
25) هر وقت احساس کردیم که افکار منفی سراغمان آمده است، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم.
26) ممکن است هنگام خواب در رختخواب افکار منفی به سراغمان بیاید، تا خسته نشدهایم به رختخواب نرویم.
27) هرگز به هیچ وجه خود را بدبخت، ناتوان و درمانده احساس نکنیم.
28) اعتماد به نفس خود را در هر شرایطی حفظ کنیم و هرگز به دیگران اجازه ندهیم که آن را متزلزل کنند. باید متوجه باشیم که اعتماد به نفس کلید خلق تفکر مثبت است.
29) خندیدن را فراموش نکنیم. خندیدن باعث می شود تا افکار ناراحت کننده و منفی جای خود را به افکار مثبت و شاد بدهند.
اگر افکارمان را کنترل کنیم، زندگی مان متحول می شود.
در زندگی بجای شناور بودن، شنا گر باش.
فلاح ::: یکشنبه 86/9/4::: ساعت 4:55 عصر
نظرات دیگران: نظر
تعریف هیجان
هیجان در زبان فارسی کلمه ای است که بیشتر برای بیان احساسات و حالات پرشور و پرانرژی به کار می رود.
ولی از نظر روانشناختی بیان تمام حالات احساسی و روانی مثبت و منفی را در بر می گیرد.
از نظر ویلیام جیمز، تغیرات جسمی و روانی است که مستقیماً به دنبال ادراک یک واقعیت تحریک کننده حاصل می شود.
هیجانات، مثل خشمف ترس ، عشق و محبت، تنفر، امیدی و ناامیدی، نگرانی و اضطراب،احساس حقارت، غرور، غم و اندوه، شادی، تعجب ، شرم ، پشییمانی دلسوزی و ...
کارکرد های هیجانات
به زندگی ما تحرک و روح می بخشد.
موجب همبستگی بیشتر ما و دیگران می شود.
پایه و اساس هنر و خلق آثار هنری است.
می تواند موجب تولید، یا اتلاف نیرو و انرژی شود.
این توانایی بالقوه را دارد که به اعمال کمک کننده یا آسیب زننده منجر شود.
مدیریت هیجانات (هوش هیجانی) چیست؟
مهارت مدیریت هیجانات فرد را قادر می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص داده،نحوی ی تأثیر آن ها را بر رفتار بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد.
امروزه افراد را به میزانی که قادر باشند از هیجانات به نفع خود و روابطشان استفاده کنند دارای هوش هیجانی می دانند.
اهمیت مدیریت هیجانات (هوش هیجانی)
برخورداری از هوش هیجانی موجب می شود که :
در موقعیت های تهدید کننده و خطرناک رفتار مناسبی را از خود بروز دهیم مانند داد کشیدن کودکی که در معرض دزدیده شدن قرار گرفته است.
- از خشنودی و شادی در زندگی خود و اطرافمان به نحو شایسته استفاده نماییم.
- نیازهای دیگران را بهتر درک کرده و ضمن همدلی برای کمک به دیگران پیشقدم باشیم.
- حس مسؤولیت پذیری را در ما افزایش می دهد، برای مثال به جای این که بگوییم :او باعث عصبانیت من شد . می گوییم :من عصبانی شدم.
توصیه هایی برای افزایش مدیریت هیجانات
1 – با تشکیل جلسات گروهی درباره احساسات و هیجانات خود مانند شادی و غم، عشق و تنفر، ترس و شجاعت و ... اطلاعات عینی تری پیدا کنیم.
2 – هیجان ها را همانند میهمان خود عزیز بداریم ولی به آن ها اجازه ندهیم هر کاری که دوست دارند انجام دهند.
3 – سعی کنیم بر هیجانات مثبت و مطلوب خود مانند شادی، عشق، همدلی و ... بیفزاییم.
4 – به کودکان کمک کنیم تا لغات و عباراتی را که دربرگیرنده ی هیجانات و احساسات می باشند را بیاموزند و خود نیز بهتر احساسات خود را بیان کنیم.
برای مثال : احساس بی قراری می کنم. احساس ناامید می کنم. احساس شادی می کنم و ...
5 – جهت کسب شناخت بهتر، احساسات و هیجانات دیگران را که با آن ها برخورداریم و یا در خیابان و فیلم ها و کتاب های داستان می خوانیم یا می بینیم نامگذاری کنیم. برای مثال : به نظر می رسد ناامید شده ای ، مثل این که آن خانم در فیلم احساس حسادت می کند . و...
6 – از کودکان بخواهیم احساسات خود را نقاشی کنند. مثال : می تونی خشم خودت را نقاشی کنی؟ ، وقتی خیلی می ترسی قیافه ات چه شکلی می شه ؟ آن را برای نقاشی کن و ....
7 – ضمن به وجود آوردن محیطی من و آرامش بخش درباره ی احساسات به راحتی صحبت کنیم و صداقت هیجانی را از طریق عشق بدون قید و شرط تشویق کنیم.
8 – توجه داشته باشیم که هیجانات نمایان شده معمولاً یک احساس ثانویه است. مثلاً وقتی با کارنامه خراب فرزندمان رو به رو می شویم اول احساس ناامیدی می کنیم، سپس عصبانی می شویم و یا وقتی ماشین با سرعت جلوی اتومبیل ها می پیچد، اول می ترسیم سپس عصبانی می شویم.
9 – هیجانات منفی ما از جمع شدن نیازهای هیجانی برآورده نشده ما به وجود می آید، پس بهتر است درباره هیجانات ظاهراً منفی مثل خشم گفتگو کنیم.
10 – به جای نامگذاری افراد با صفات گوناگون( دست و پا چلفتی، دیوانه، ترسو، و ...) احساسات آنان را نامگذاری کنیم. مانند اکنون احساس خجالت می کنی، مثل این که خشمگین هستی، به نظر می رسد که احساس ترس می کنی و ...
11 - برای شناخت بهتر احساسات دیگران از دستور دادن، توهین و قضاوت و نصیحت و تهدید کردن پرهیز نموده و با گوش دادن به آنان و دقیق شدن به زبان بدن ( حالات و حرکات اعضای بدن و صورت) احساسات آن ها را شناسایی کنیم.
12 – هیجان های خود (مخصوصاً هیجانات منفی) را بلافاصله ابراز نکنیم.
13 – در حالات هیجانی شدید، بحث نکنیم و تصمیم نگیریم چون تابع احساسات منفی خواهیم شد.
14 – در هیجان های مثبت و منفی یکدیگر سهیم شویم.
15 – در کنترل هیجانات پرانرژی مثل خشم و تنفر از روش های آرمیدگی عضلانی، تنفس عمیق، قدم زدن ، نوشیدن آب سرد، دویدن و ... استفاده نماییم.
16 – هر گاه تصور کردیم از نظر احساسی و هیجانی احتیاج به کمک و تقویت بیشتر داریم به دوستان با تجربه و یا (روانشناس و مشاور) مراجعه نماییم.
17 – سعی کنیم رفتارهای هیجان های نامطلوب و سمی ( مانند خشم ، اندوه، افسردگی و ...) را به تعویق انداخته و به تدریج ترک نماییم تا از اثرات مخرب آن در امان باشیم.
18 – تأثیر افکار بر احساسات و هیجانات بسیار زیاد است، ضروری است با شناخت افکار و افزایش خودآگاهی هیجانات خود را بیش از پیش کنترل نماییم.
به یاد داشته باشیم که بزه و جرم و جنایت از احساس ضعفف احساس ناکامی، احساس تحت کنترل بودن و احساس مغبون شدن به وجود می آید.
اسلحه وچاقو، آتش و سنگ و یا مواد مخدر، جانشین احساس محترم بودن می گردد.
کسانی که مورد احترام قرار می گیرند نیازی به اسلحه و چاقو برای قدرتمند شدن و یا سیگار برای احساس بزرگی و قدرت ندارند.
پس بیاییم با تکریم و محبت و عشق ورزی هیجان های مفنی را به مثبت تبدیل کنیم.
هیجان در زبان فارسی کلمه ای است که بیشتر برای بیان احساسات و حالات پرشور و پرانرژی به کار می رود.
ولی از نظر روانشناختی بیان تمام حالات احساسی و روانی مثبت و منفی را در بر می گیرد.
از نظر ویلیام جیمز، تغیرات جسمی و روانی است که مستقیماً به دنبال ادراک یک واقعیت تحریک کننده حاصل می شود.
هیجانات، مثل خشمف ترس ، عشق و محبت، تنفر، امیدی و ناامیدی، نگرانی و اضطراب،احساس حقارت، غرور، غم و اندوه، شادی، تعجب ، شرم ، پشییمانی دلسوزی و ...
کارکرد های هیجانات
به زندگی ما تحرک و روح می بخشد.
موجب همبستگی بیشتر ما و دیگران می شود.
پایه و اساس هنر و خلق آثار هنری است.
می تواند موجب تولید، یا اتلاف نیرو و انرژی شود.
این توانایی بالقوه را دارد که به اعمال کمک کننده یا آسیب زننده منجر شود.
مدیریت هیجانات (هوش هیجانی) چیست؟
مهارت مدیریت هیجانات فرد را قادر می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص داده،نحوی ی تأثیر آن ها را بر رفتار بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد.
امروزه افراد را به میزانی که قادر باشند از هیجانات به نفع خود و روابطشان استفاده کنند دارای هوش هیجانی می دانند.
اهمیت مدیریت هیجانات (هوش هیجانی)
برخورداری از هوش هیجانی موجب می شود که :
در موقعیت های تهدید کننده و خطرناک رفتار مناسبی را از خود بروز دهیم مانند داد کشیدن کودکی که در معرض دزدیده شدن قرار گرفته است.
- از خشنودی و شادی در زندگی خود و اطرافمان به نحو شایسته استفاده نماییم.
- نیازهای دیگران را بهتر درک کرده و ضمن همدلی برای کمک به دیگران پیشقدم باشیم.
- حس مسؤولیت پذیری را در ما افزایش می دهد، برای مثال به جای این که بگوییم :او باعث عصبانیت من شد . می گوییم :من عصبانی شدم.
توصیه هایی برای افزایش مدیریت هیجانات
1 – با تشکیل جلسات گروهی درباره احساسات و هیجانات خود مانند شادی و غم، عشق و تنفر، ترس و شجاعت و ... اطلاعات عینی تری پیدا کنیم.
2 – هیجان ها را همانند میهمان خود عزیز بداریم ولی به آن ها اجازه ندهیم هر کاری که دوست دارند انجام دهند.
3 – سعی کنیم بر هیجانات مثبت و مطلوب خود مانند شادی، عشق، همدلی و ... بیفزاییم.
4 – به کودکان کمک کنیم تا لغات و عباراتی را که دربرگیرنده ی هیجانات و احساسات می باشند را بیاموزند و خود نیز بهتر احساسات خود را بیان کنیم.
برای مثال : احساس بی قراری می کنم. احساس ناامید می کنم. احساس شادی می کنم و ...
5 – جهت کسب شناخت بهتر، احساسات و هیجانات دیگران را که با آن ها برخورداریم و یا در خیابان و فیلم ها و کتاب های داستان می خوانیم یا می بینیم نامگذاری کنیم. برای مثال : به نظر می رسد ناامید شده ای ، مثل این که آن خانم در فیلم احساس حسادت می کند . و...
6 – از کودکان بخواهیم احساسات خود را نقاشی کنند. مثال : می تونی خشم خودت را نقاشی کنی؟ ، وقتی خیلی می ترسی قیافه ات چه شکلی می شه ؟ آن را برای نقاشی کن و ....
7 – ضمن به وجود آوردن محیطی من و آرامش بخش درباره ی احساسات به راحتی صحبت کنیم و صداقت هیجانی را از طریق عشق بدون قید و شرط تشویق کنیم.
8 – توجه داشته باشیم که هیجانات نمایان شده معمولاً یک احساس ثانویه است. مثلاً وقتی با کارنامه خراب فرزندمان رو به رو می شویم اول احساس ناامیدی می کنیم، سپس عصبانی می شویم و یا وقتی ماشین با سرعت جلوی اتومبیل ها می پیچد، اول می ترسیم سپس عصبانی می شویم.
9 – هیجانات منفی ما از جمع شدن نیازهای هیجانی برآورده نشده ما به وجود می آید، پس بهتر است درباره هیجانات ظاهراً منفی مثل خشم گفتگو کنیم.
10 – به جای نامگذاری افراد با صفات گوناگون( دست و پا چلفتی، دیوانه، ترسو، و ...) احساسات آنان را نامگذاری کنیم. مانند اکنون احساس خجالت می کنی، مثل این که خشمگین هستی، به نظر می رسد که احساس ترس می کنی و ...
11 - برای شناخت بهتر احساسات دیگران از دستور دادن، توهین و قضاوت و نصیحت و تهدید کردن پرهیز نموده و با گوش دادن به آنان و دقیق شدن به زبان بدن ( حالات و حرکات اعضای بدن و صورت) احساسات آن ها را شناسایی کنیم.
12 – هیجان های خود (مخصوصاً هیجانات منفی) را بلافاصله ابراز نکنیم.
13 – در حالات هیجانی شدید، بحث نکنیم و تصمیم نگیریم چون تابع احساسات منفی خواهیم شد.
14 – در هیجان های مثبت و منفی یکدیگر سهیم شویم.
15 – در کنترل هیجانات پرانرژی مثل خشم و تنفر از روش های آرمیدگی عضلانی، تنفس عمیق، قدم زدن ، نوشیدن آب سرد، دویدن و ... استفاده نماییم.
16 – هر گاه تصور کردیم از نظر احساسی و هیجانی احتیاج به کمک و تقویت بیشتر داریم به دوستان با تجربه و یا (روانشناس و مشاور) مراجعه نماییم.
17 – سعی کنیم رفتارهای هیجان های نامطلوب و سمی ( مانند خشم ، اندوه، افسردگی و ...) را به تعویق انداخته و به تدریج ترک نماییم تا از اثرات مخرب آن در امان باشیم.
18 – تأثیر افکار بر احساسات و هیجانات بسیار زیاد است، ضروری است با شناخت افکار و افزایش خودآگاهی هیجانات خود را بیش از پیش کنترل نماییم.
به یاد داشته باشیم که بزه و جرم و جنایت از احساس ضعفف احساس ناکامی، احساس تحت کنترل بودن و احساس مغبون شدن به وجود می آید.
اسلحه وچاقو، آتش و سنگ و یا مواد مخدر، جانشین احساس محترم بودن می گردد.
کسانی که مورد احترام قرار می گیرند نیازی به اسلحه و چاقو برای قدرتمند شدن و یا سیگار برای احساس بزرگی و قدرت ندارند.
پس بیاییم با تکریم و محبت و عشق ورزی هیجان های مفنی را به مثبت تبدیل کنیم.
فلاح ::: شنبه 86/9/3::: ساعت 11:26 عصر
نظرات دیگران: نظر
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مناجات
داستان کوتاه
دلایل اهمیت و فواید و ضرورت شورای معلمان در مدارس
چگونه اضطراب و نگرانی خود را کنترل کنیم
تمرکز هنگام مطالعه
با لکنت زبان چه کنیم؟
[عناوین آرشیوشده]
داستان کوتاه
دلایل اهمیت و فواید و ضرورت شورای معلمان در مدارس
چگونه اضطراب و نگرانی خود را کنترل کنیم
تمرکز هنگام مطالعه
با لکنت زبان چه کنیم؟
[عناوین آرشیوشده]
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 13
کل بازدید :306602
بازدید دیروز: 13
کل بازدید :306602
>>اوقات شرعی <<
>> درباره خودم <<

فلاح
این وبلاگ حاوی مقالات، تجربیات و نکاتی پیرامون مدیریت مدرسه و اجتماع می باشد. امیدوارم مورد استفاده سایرین قرار گیرد. هرگونه کپی برداری از مطالب این وبلاگ موجب امتنان است.
این وبلاگ حاوی مقالات، تجربیات و نکاتی پیرامون مدیریت مدرسه و اجتماع می باشد. امیدوارم مورد استفاده سایرین قرار گیرد. هرگونه کپی برداری از مطالب این وبلاگ موجب امتنان است.
>> پیوندهای روزانه <<
وزارت آموزش و پرورش [455]
شورای عالی آپ [146]
پژوهشگاه وزارت آپ [163]
بانک اطلاعات آپ ایران [144]
سازمان آ پ استان یزد [720]
روابط عمومی آپ میبد [430]
وبلاگ آپ میبد [206]
[آرشیو(7)]
شورای عالی آپ [146]
پژوهشگاه وزارت آپ [163]
بانک اطلاعات آپ ایران [144]
سازمان آ پ استان یزد [720]
روابط عمومی آپ میبد [430]
وبلاگ آپ میبد [206]
[آرشیو(7)]
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<
>>آرشیو شده ها<<
>>لوگوی وبلاگ من<<
>>لینک دوستان<<
>>اشتراک در خبرنامه<<
>>طراح قالب<<