کاش بودم شعله تا شمع مزارت می شدم چلچراغ زائر شب زنده دارت می شدم
کاش بودم پرچم حاشیه دار ماتم ات تا که زینت بخش بزم سوگوارت می شدم
کاش بودم حلقه حلقه همچو زنجیر عزا بر کف دل بیقراری بی قرارت می شدم
کاش بودم خاک و می دادی بها بر من که من خاک پای ذوالجناح راهوارت می شدم
کاش می بودم سپر تا در هجوم تیغ مست مانع شمشیر خصم نابکارت می شدم
کاش بودم قطره آبی و از روی وفا شبنم لبهای خشک شیرخوارت می شدم
کاش بودم در شب شام غریبان تا که من پاسدار خیمه بی پاسدارت می شدم
فریضه ای که به آن توجهی وافر شده، نماز است و با آن که جزو فروع دین محسوب می شود ولی استمرار و برپاداشتن آن، موجب حفظ باور فردنسبت به اصول دین می شود.خداوند فرمود: نماز را برای ذکر من برپا دار. اما فواید نماز به نمازگزار می رسد، اوست که با یاد خدا، دلش آرامش می یابد و قرآن می فرماید: «فقط با یاد خداست که دل ها آرامش می گیرد.» و «چون از ذکر و یاد خدا بهره گیرند مورد لطف و عنایت خدا قرار می گیرند.» زیرا خدای تعالی فرمود: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.» منظور از آیه شریفه نزول الطاف و رحمت خداوندی است وگرنه ما هرگز لحظه ای از یاد خدا نمی رویم. چراکه به قول فارابی خدای تعالی هم به عالم ما فوق قمر عنایت دارد و هم به عالم مادون قمر. ولی چون آدمی نماز را برپا می دارد، از فحشا و منکرات به دور می ماند و طریق صلاح و سلامت می پوید و قرآن می فرماید: چون ترک نماز گوید، دچار سختی و تنگی در معیشت می گردد. خدای تعالی می فرماید: هر کسی که از ذکر من اعراض کند به درستی که برای او معیشتی سخت و تنگ خواهد بود و آن کس که نمازش را از روی عمد ترک کند، کفر ورزیده است. پس اگر به پیام قرآن دقیقاً توجه کنیم، دوزخیان را اهل نماز معرفی نمی کند. و باز خداوند می فرماید: «از آنها می پرسند که چرا در دوزخ قرار گرفته اید جواب می دهند: ما از نمازگزاران نبودیم.» پس سرانجام کسانی که نماز را ترک می گویند، دست نیافتن به سعادت و رفتن به دوزخ خواهد بود و حال آن که فارابی که مؤسس فلسفه اسلامی است، هدف از دیانت و تحقق مدینه فاضله را دست یافتن به سعادت می داند. حال اگر در درون خانواده ای یکایک اعضا به سعادت برسند، خانواده ای سعادتمند را تشکیل می دهند که در پرتو عبادت و نماز از آرامش برخوردارند و در پرتو عنایات و الطاف الهی به سر می برند و از فحشا و منکرات به دورند و چون از نماز فارغ می شوند، دوباره به ذکر خدا می پردازند و به تعبیر قرآن «پس وقتی از نماز فراغت یافتید باز در همه احوال، ایستاده و نشسته و بر پهلو و درهر حال که می توانید خدا را یاد کنید».
نماز در خانواده
یکی از ویژگی های بارز انسان مسلمان انجام عبادت و برگزاری فریضه است. پدر را وظیفه آن است که همسر و فرزندان خود را امر به نماز کند و قرآن می فرماید:«اهل خود را به برگزاری نماز امر کن». لقمان حکیم نیز فرزند خویش را به نماز امر کرده و می فرماید: فرزندم نماز را بپادار. پس پدر که متولی دعوت اعضای خانواده به دیانت در معنای وسیع است، باید وظیفه امر به معروف را عهده دار شود و نماز یکی از مصادیق بارز امر نیک و معروف است. پس پدر باید احساس وظیفه کرده و نسبت به وظیفه خطیر خویش واقف باشد تا دیگران را نسبت به ایفای آن وظیفه تذکر دهد و در بیان نیز لحنی صمیمانه داشته باشد، چنان که این صمیمیت در لحن لقمان هویدا است. علی (ع) نیز در نامه ای از نهج البلاغه، فرزند خویش امام حسن (ع) را به همین نحو و با همین لحن مورد خطاب قرار داده و می فرماید: «یا بنی». پس هنگام دعوت فرزندان خویش نیز پدران از همین لحن صمیمانه استفاده کرده و بگویند: «پسرم نماز را به پادار» و این لحن گرم و صمیمی است که آنان را به عبادت تشویق و ترغیب می کند. پس دعوت با لحن نیک و صمیمی تأثیر مضاعف دارد و آنجا که امر و دعوت با لحنی صمیمانه نباشد، قطعاً گرایش به انجام فریضه و استمرار آن نیز چندان قابل توجه نخواهد بود.
ایجاد انسجام و همدلی
از جمله عواملی که خانواده را پایدار ساخته و حیات آن را استمرار می بخشد، وجود انسجام در آن دهد. پدر، مادر و فرزندان همه با هم رو به سوی قبله می نشینند که اولین خانه ای است که خداوند آن را برای مردم قرار داد. با رعایت ارکان نماز و توجه به موالات آن و با بیان اذکار و اوراد آن، نماز را به پایان می رسانند و چون به راست و چپ می نگرند، جمال یکدیگر را هم در پی این عمل مستحبی می بینند و سپس به ذکر الهی پرداخته و تسبیح منسوب به حضرت زهرا(س) را که حاوی اذکار ارزشمند است، بیان می دارند و سپس برای شکرانه خدای سر بر سوی تربت حسین(ع) برده و پیشانی خود را بر آن قرار داده و آن را بوسه می زنند و نماز از این دست به آستانه قبولی می رسد و بالا می رود اینک سؤال این است که آیا این همه اذکار الهی و افعال معنوی همسو و منسجم موجب انسجام خانواده نمی شود قطعاً پاسخ مثبت است، چراکه آنها دست خدا را به همراه خود خواهند داشت و اجتماع آنها نیز حول محور حق است و نه تفرق در مسیر حق. نتیجه آن که همه با هم به سوی یک قبله، با اذکاری واحد و با افعالی مشابه، حول محور حق و با همدلی و همراهی با یکدیگر به عبادت خالقی یگانه می پردازند. این امر موجب انسجام معنوی خانواده می شود و انسجام معنوی خانواده، دوام و بقای آن را ضمانت می کند
تأمین بهداشت روانی خانواده
از دیگر اموری که نماز در خانواده به تحقق آن کمک می کند، بهداشت جسمانی و روانی است تقرب به خداوند موجب امنیت خاطر آدمی است و نماز عامل نزدیکی و تقرب به پروردگار عالمیان است. در روایتی از حضرت امام صادق(ع) از برترین چیزی که بندگان به واسطه آن به خدا تقرب می جویند، سؤال می کنند، حضرت می فرماید: «پس از شناسایی خداوند، از این نماز مسأله برتری سراغ ندارم. آیا نمی بینی که بنده نیکوکار، عیسی بن مریم (ع) گفت که خداوند به من سفارش نماز را فرمود». علی (ع) هم در دعای کمیل بن زیاد نخعی می فرماید: «نام و یاد خدا دوا و شفاست و برای هر دو بعد جسمانی و روانی نیز صادق است». پس سلامت روانی بر جسم آدمی تأثیرگذار است و سلامت جسمانی زمینه ساز سلامت روانی است و وقتی اعضای خانواده ای در هر دو بعد جسم و روان از سلامت برخوردار باشند، فضای خانواده نیز از سلامت برخوردار خواهد بود، چرا که نیازهای اساسی روانی همچون نیاز به امنیت و محبت و نیاز به تعلق به جمع و عزت نفس و خودشکوفایی تأمین می شود و در پرتو آنها، فضای خانواده از سلامت و امنیت عاطفی برخوردار می شود
دست یافتن به تعالی و سعادت
زمانی که انسان به فضیلت عبادت خدا دست می یابد و به شهوات خویش غلبه می کند، سیر تعالی را طی کرده است و مهم تر از آن، این است که او در مقام سخن گفتن با ذاتی بی همتا قرار گرفته و خالق عالم به آدمی چنین اذن و اجازه ای داده است و عطای چنین اذنی به انسان موجب اعتلای اوست. پس آن که بیشتر با خدا سخن گفته است و بخش بیشتری از عمر خود را با خدای تعالی سپر کرده و به ذکر او مشغول بوده است، از تعالی بیشتری برخوردار شده و به امکان بهتری برای دست یافتن به سعادت دسترسی پیدا کرده است
توسعه و بسط فرهنگ دینی در خانواده
نماز و برپا داشتن آن در فضای خانه، خانواده را در بسط و توسعه فرهنگ دینی کمک می کند، زیرا نماز احکام خاص خود را دارد و نمازگزار باید بر مقدمات، مقارنات، موالات، ارکان، اوقاف و مستحبات نماز واقف شود، تا بتواند این فریضه را به نحو احسن برگزار کند. پس برای افزایش اطلاعات درباره نماز، سؤالاتی توسط فرزندان از والدین پرسیده می شود. از سویی والدین نیز بر رفتار عبادی فرزندان خویش نظارت می کنند تا آنان را برای برگزاری بهتر نماز یاری رسانند. لذا ضمن تشویق فرزندان، گاه خطاهای آنان را نیز تذکر می دهند و فرزند را برای کسب شناخت بیشتر نسبت به کیفیت نماز و مطلوب برگزار شدن آن مدد می رسانند و بدین ترتیب فضای بحث و گفت و گو درباره نماز و نیز مسائل دیگر دینی آغاز می شود. بچه ها سؤالاتی درباره فلسفه نماز و ضرورت اقامه آن مطرح می کنند و اگر والدین پاسخ های غنی و مناسبی بدهند، فرهنگ نماز و نماز خواندن را بسط و گسترش داده اند.
الگوپذیری فرزندان از والدین
والدین در خانواده در انجام عبادت نقشی الگویی دارند. اگر پدر و مادری در طریق حق گام بردارند و به عبادت خدا بپردازند، فرزندان نیز از والدین خویش الهام گرفته و آنان نیز معمولاً در همان طریق گام می نهند. پس بدین ترتیب مشی و روش انجام عبادت از سوی والدین در معرض دید فرزندان قرار می گیرد و یافته ها حکایت از آن دارد که در خانواده هایی که والدین نمازگزارند، فرزندان آنها بیشتر به عبادت و نماز روی می آورند و اگر نماز نخوانند و در انجام عبادت کاهل باشند، فرزندان خویش را به کاهل بودن در نماز سوق می دهند باید دانست که عبادت های کودکان نیز از مشروعیت برخوردار است. خداوند درباره کودکان هم تکالیف را به نحو الزام (واجب یا حرام) نخواسته است، احکام الهی تکلیفی درباره کودکان سه قسمت است: مستحبات (شامل واجبات و مستحبات(، مکروهات (شامل محرمات و مکروهات) و مباحات
در فرو دست انگار،کفتری می خورد آب
یا که در بیشه ی دور،سیره ای پر می شوید
یا در آبادی،کوزه ای پر می گردد
آب را گل نکنیم
شاید این آب روان،می رود پای سپیداری،تا فرو شوید اندوه دلی
دست درویشی شاید،نان خشکیده فرو برده در آب
مدرسه و محیطهای آموزشی کانون توجه صاحبنظران سلامت روان هستند. از این رو که این محیط با گروههای سنی که به عنوان گروههای حساس شناخته میشوند سروکار دارند. علاوه بر اینکه سنین دبستان و راهنمایی و دبیرستان به عنوان سنینی شناخته میشوند که پایه ریزی شخصیت افراد در بزرگسالی در این سنین روی میدهد.مساله قابل توجه این است که این دسته از گروههای سنی بیشتر اوقات خود را در این مدارس و محیطها میگذرانند و روشن است که فضای این موقعیتها تاثیرات مهمی بر سلامت افراد در بزرگسالی دارد. بر این اساس صاحبنظران مسائل روانی در کنار توصیه به خانوادهها در جهت شناخت عوامل موثر در بهداشت روانی و تامین آن ، مراکز آموزشی و مدارس توجه خود قرار میدهند و ایجاد آشنایی و رعایت این عوامل را در مدارساکیدا توصیه میکنند رسیدن به اهداف آموزشی که مدارس به عنوان اهداف اساسی خود به آنها توجه دارند مستلزم تامین بهداشت روانی دانش آموزان است. تحقیقات متعدد نشان میدهد که سلامت روانی دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی آنها رابطه دارد. و دانش آموزانی که به نحوی از مشکلات روانی یا از فقدان بهداشت روانی مناسب رنج میبرند اغلب با افت تحصیلی مواجه هستند. بنابراین ضروری به نظر میرسد جهت تامین شرایط مناسب برای نیل به اهداف آموزشی،تربیتی و تضمین سلامت افراد در جامعه در سنین مختلف اعمال شیوههای مناسب جهت تامین بهداشت روانی در مدارس مدنظر قرار گیرد.
محیط فیزیک مدرسه و بهداشت روانی
محیطی که در آن دانش آموزان به کسب علم و آموزش مشغولند همچون تمام محیطهای دیگر که بر رفتار فرد موثر است رفتار و سلامت روان آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. روشن است محیط فیزیکی مدرسه از جمله شرایط ساختمانی ، نور ، رنگ ، بهداشت محیط در سلامت روان دانش آموزان تاثیر گذار است. از اینرو ضروریست که در جهت ارتقاء بهداشت روانی دانش آموزان تامین شرایط فیزیکی مناسب مورد توجه قرار گیرد و از آنجایی که قسمت عمده ساعات روزانه دانش آموزان در محیط مدرسه میگذرد شرایط نامناسب فیزیکی مثل ناکافی بودن نور ، سیستم گرمایش و سرمایش نامناسب ، امنیت ساختمان و ... بسیار حائز اهمیت است.
بهداشت روانی مسئولین مدرسه
در تامین بهداشت روانی دانش آموزان ، توجه به بهداشت روانی مسئولین و کارکنان مدارس نیزحائز اهمیت است.علاوه برتاثیرالگویی مسئولین مدرسه بر رفتار دانش آموزان نوع ارتباطی که با دانش آموزان برقرار میکنند میتوانند سودمند یابرعکس مخل بهداشت روانی دانش آموزان باشد. از اینرو لازم به نظر میرسد تامین بهداشت روانی مسئولین مدرسه و گزینش افراد سالم مورد توجه قرار گیرد.
نقش مشاور در تامین بهداشت روانی در مدرسه
مشاور نقطه مرکزی در تامین بهداشت روانی مدرسه به شمار میرود. مشاور با شناسایی عوامل مخل بهداشت روانی و عوامل ارتقا دهنده بهداشت روانی سعی در ایجاد فضایی سالم در مدرسه مینماید. علاوه بر نقش الگودهی ، مشاوره میتواند الگویی برای معلمان دیگر باشد با شناسایی دانش آموزان مشکلدار و کمک به رفع مشکل آنها و شناخت سایر عوامل و با استفاده از امکانات موجود به ارتقای سطح بهداشت روانی مدرسه میپردازد. مشاور معمولا مورد توجه معلمین و دانش آموزان بوده و اغلب به عنوان ارائه دهنده راه حلهای مفید برای اهداف آموزشی و تربیتی از او یاری جسته میشود. بکارگیری مشاورین فعال گامهای اساسی در بهبود شرایط و فضای روانی مدارس هستند.
توصیههای برای ارتقا بهداشت روانی مدارس
آگاه سازی مسئولین مدرسه و معلمین در اتخاذ شیوههای ارتباطی و تربیتی مناسب
رفع عوامل مخل بهداشت روانی معلمین
ارتباط مستمر با خانواده دانش آموزان
به روز رسانی اطلاعات و آگاهیهای مشاوران و ارتقای توانمندیها و مهارتهای آنها
بهبود شرایط فیزیکی مدارس
برگزاری جلسات آگاه سازی برای دانش آموزان در جهت آموزش مهارتهای زندگی ، کنترل استرس و تامین بهداشت روانی
اعتماد به نفس به میزان علاقه، اطمینان و غروری که نسبت به خود دارید می گویند. اما همیشه افراد زیادی وجود داشته اند که به دلایل بسیاری زندگی را دو بعدی میبینند و به همین دلیل پیدا کردن توانایی های خودشان برایشان مشکل شده و زندگی برایشان بی معنی شده است. هر چند ممکن است افرادی باشند که در هیچ زمینه ای اعتماد به نفس ندارند اما معمولاً کمبود اعتماد به نفس افراد در جنبه های بخصوص هر فرد است.به طور مثال،آنها که از لحاظ ظاهر اعتماد به نفس ندارند، زندگی اجتماعی برایشان بسیار دشوار خواهد شد. این افراد تصور خواهند کرد که در مجامع عمومی کسی به آنها توجه نخواهد کرد و مجبور خواهند شد که از اول تا آخر مجلس در گوشه ای تنها بنشینند.در زندگی زناشویی هم ممکن است کمبود اعتماد به نفس مشکلات زیادی ایجاد کند. ممکن است فرد همچنان در رابطه ای که خود می داند بسیار برای وی مسموم و ناسالم است باقی بماند در حالیکه آگاهی کامل دارد که اصلاً از این رابطه خوشحال نیست.این به این دلیل است که فرد تصور می کند که قادر نیست این وضعیت را بهبود بخشد.این مسئله می تواند در زندگی کاری افراد هم تاثیر منفی بگذارد. کمبود اعتماد به نفس منجر به فقدان انگیزه و علاقه در فرد برای پیشرفت خواهد شد. اما اگر این مسئله را در مقیاس کلی تر بررسی کنیم، فرد فاقد اعتماد به نفس ممکن است از انجام همه کارها سر باز زند و بی هدف باشد فقط به این دلیل که تصور میکند که توانایی انجام کاری را ندارد. اما الان دیگر زمانش رسیده است که این رویه را تغییر داده و این را باور کنید که شما قادر به انجام هر کاری که می خواهید هستید.
چه چیز منجر به فقدان اعتماد به نفس می شود؟اعتماد به نفس پایین ممکن است درشرایط مختلف ایجاد شود.در محیط های اجتماعی ممکن است با افرادی سر و کار داشته باشید که شما را تحقیر می کنند. وضعیت ظاهریتان نیز تا حد زیادی در این زمینه موثر است.محیطی که در آن به دنیا آمده و پرورش یافته اید نیز بسیار روی اعتماد به نفس شما تاثیر دارد. بچه ای که هیچ وقت احساس نکرده است که فردی بخصوص است و از طرف والدین حمایت نمی شده است،با این تفکر رشد خواهد کرد که هیچ کس او را دوست نداشته و برای او ارزشی قائل نیست. محیط کار شما نیز روی اعتماد به نفستان تاثیر دارد.اگرکارهایتان مورد تشویق قرار نگیرد و توجهی به آنها نشود وهمکارانتان وجودتان را نادیده بگیرند، اعتماد به نفستان کاهش پیدا خواهد کرد.
چه کسانی در معرض ابتلا به آن هستند؟چون عوامل بسیاری ممکن است به از دست دادن اعتماد به نفس بیانجامد، می توان گفت که همه در معرض خطر ابتلا به آن هستند اما بعضی شرایط نسبتاً جدی تری دارند.همه انسانها ممکن است در یک جنبه از زندگی خود احساس کمبود اعتماد به نفس داشته باشند.اما همیشه راه هایی برای مقابله با این مشکلات وجود دارد.در اینجا راه هایی را به شما معرفی می کنیم که با انجام آنها بتوانید ارزش خود را در نظر خودتان بالاتر ببرید و اعتماد به نفستان را افزایش دهید.اگر می خواهید اعتماد به نفستان را دوباره به دست آورید، در اینجا شش راه به شما معرفی می کنیم:
1-خود را با دیگران مقایسه نکنیدهمیشه به یاد داشته باشید که انسانها با هم متفاوت اند. دلیلی ندارد که همه ما توانایی های یکسانی داشته باشیم و کارهای مشابهی انجام دهیم. اگر سعی کنید که خود را با هر کسی که سر راهتان قرار می گیرد مقایسه کنید، خیلی زود از خودتان خسته و دلسرد خواهید شد و دیگر قدرت انجام کاری را نخواهید داشت.
2-خود را دست کم نگیریدسعی کنید که ارزش خود را به عنوان یک انسان کشف کنید. دلیل نمی شود که اگر کسی از شما خوشش نیامد و شما را فرد جالبی تصور نکرد، تصور همه مردم این باشد. اگر کسی از شما خوشش نیامد اصلاً ناراحت نشوید، مشکل خودش است نه شما. چون افراد زیادی هستند که شما را دوست می دارند و برایتان ارزش قائل اند.
3-فهرستی از کارهایی که انجام داده اید و در آنها موفق بوده اید تهیه کنیدسعی کنید روی کارهایی که در آن موفق بوده اید متمرکز شوید. اما اگر چنین چیزی در سابقه کاریتان پیدا نکردید اصلاً ناراحت نباشید. شاید پشت این همه ناتوانی لبخندی نهفته باشد و قدرتی باشد که بتواند باعث خنده دیگران شود و یا حتی شاید توانایی در شما وجود داشته باشد که هنوز کشفش نکرده اید. سعی کنید لیستی از کارهای انجام شده تان تهیه کنید. مهم نیست که کوتاه یا بلند باشد. با اینکه حتی ممکن است نتوانید فکرش را بکنید اما همین کارها می تواند اعتماد شما را دوباره به خودتان جلب کند.
4-سر خود را بیشتر گرم کنید سعی کنید تفریحاتی برای خود درست کنید که به آنها علاقه دارید. ممکن است به کتاب خواندن علاقه مند باشید، یا به باشگاه بروید یا هر کار دیگری...هر چه زمان بیشتری به انجام کارهای مورد علاقه تان اختصاص دهید، کمتر وقت برای سرزنش خود و متاسف شدن برای خودتان خواهید گذاشت. اما مسئله مهم تر این است که این کار باعث می شود که شما احساس مفید بودن کنید و این به شما هدف می دهد.
5-با افراد مثبت نشست و برخاست کنیدگاهی اوقات بودن در جمع افرادی که از خودتان هم دلسردتر و افسرده تر هستند، بیشتر به ضررتان خواهد بود. حتی اگر تنها باشید بیشتر به نفعتان خواهد بود تا با آنها. به جای چنین افرادی سعی کنید با افرادی مراوده کنید که می توانند شما را شاد کنند. اگر دور و اطرافتان را از دوستان نزدیک و خانواده پر کنید که شما را قبول دارند، می تواند سبب شود که شما هم خودتان را قبول داشته باشید.
6-در جلسات روانشناسی شرکت کنید امروزه درمان های زیادی برای این مشکل پیشنهاد می شود. مجمع های بسیاری هم برای این منظور تشکیل می شود. به این افراد توصیه می شود که در این جلسات روانشناسی شرکت کنند چون بسیار موثر بوده است. کتاب ها و نوارهای زیادی هم در این زمینه ارائه می شود.
برای داشتن مدرسه موفق ، معلم و مدرسه نقش اساسی دارند . گلاسر به عنوان یک روانپزشک معتقد است اگر یک کودک صرف نظر از سابقه زندگیش ، بتواند در مدرسه موفق شود ، برای موفقیت در زندگی نیز شانس فوق العاده ای دارد و در صورتی که در یکی از مراحل آموزشی خود با شکست مواجه شود شانس او برای موفقیت در زندگی به مقدار زیادی کاهش پیدا می کند. تا زمانی که مدارسی را به وجود نیاورده باشیم که کودکان بتوانند از طریق استفاده منطقی و عقلانی از توانایی هایشان به موفقیت دست یابند ، شاهد افزایش نابسامانیهای اجتماعی خواهیم بود از جمله افزایش تعداد افرادی که باید در « حبس های موقت یا دائم » و بیمارستانهای روانی به سر برند و افرادی که برای اداره امور زندگی خود به مددکاران اجتماعی نیازمندند ، چرا که احساس می کنند نمی توانند در این جامعه فرد موفقی باشند و تمایلی به تلاش بیشتر در خود نمی بینند . هیچ کس به اندازه افرادی که در مدارس کار می کنند از مشکلات دانش آموزان شکست خورده آگاه نیست . معلمان و مدیران از دانش آموزانی که در روند تحصیل و مدرسه ، کاملاً یاغی و متمرد بوده و در بسیاری از موارد دچار یأس و دلسردی شده بودند ، یاد می کنند و معتقدند بی انگیزه بودن ، شکست خوردن و بی احساس بودن ، مشکل اساسی اینگونه دانش آموزان در مدارس است . بنابراین باید راههایی پیدا شود که فراگیران بیشتری بتوانند به موفقیت برسند و برای یافتن این راهها باید دلایل شکست آنان را بررسی کرد . گلاسر برای حل مشکل از واقعیت درمانی استفاده می کند او معقتد است که نیازهای انسان شامل دو قسمت عمده می باشد :
- نیاز به مبادله عشق و محبت
- نیاز به احساس ارزشمند بودن
نیاز به مبادله عشق و محبت :فرد باید دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن را بیاموزد ، او باید در این دنیا شخصی را پیدا کند که دوستش داشته باشد و متقابلاً شخص دیگری نیز او را دوست بدارد . اگر شخص در تقدیم و در دریافت محبت موفق شود و بتواند این روال را با ثبات نسبی در طول دوران زندگی خود ادامه دهد ، فرد نسبتاً موفقی خواهد بود . کودکان و نوجوانان شدیداً به محبت وعاطفه نیازمند هستند نه تنها از جانب معلمان بلکه در بین خودشان نیز این گونه است . ولی در مدرسه امکان و فرصت آنها برای دستیابی به عاطفه بسیار اندک است.احساس ارزشمندی: برای کسب این احساس معلومات و قدرت تفکر لازم است . اگر کودکی که به مدرسه رفته ، در تحصیل معلومات « فراگیری شیوه تفکر و حل مشکلات » شکست بخورد ، بعید است که خانواده و یا اطرافیان او بتوانند شکست وی را جبران کنند . علاوه بر آن دانش آموزان در خلال فراگیری روش تفکر و حل مسائل ( که لازمه دستیابی به احساس ارزشمندی است (می توانند آموختن اهداء و دریافت محبت و اعتماد به نفس کافی را به دست آورند . شخصی که مورد محبت است و یادگرفته عشق بورزد ، شانس خوبی برای موفقیت در عرصه زندگی دارد چرا که او به مدد نیروی حاصل از محبت انگیزه بیشتری برای موفقیت و احساس ارزشمندی می کند می تواند مقداری از ناکامی هایی را که ممکن است برایش رخ داده باشد در نتیجه دوست داشتنها تحمل کند .
در قلمرو مدرسه محبت میتواند به عنوان بهترین نوع احساس مسئولیت اجتماعی قلمداد شوداگر بچه ها احساس مسئولیت در قبال یکدیگر، دلسوزی، توجه نسبت به هم و کمک به همدیگر را نیاموزند و هر کاری را فقط برای شخص خودشان انجام دهند نه بخاطر دیگران در این صورت مفهوم محبت کمرنگ ومحدود می شود بچه ها باید یاد بگیرند که چگونه در کوران مشکلات اجتماعی و آموزش مدرسه ، حساسیت و دلسوزی را داشته و برای حل این مشکلات به یکدیگر کمک کنند . همه مدارس باید قسمتی از برنامه خود را به آموزش احساس مسئولیت اجتماعی اختصاص دهند و گرنه بسیاری از بچه ها نمی توانند به هویت موفق دست یابند . به نظر گلاسر اگر شخص نتوانداز طریق مناسب به هویت دست یابد سعی می کند از طرق دیگر یعنی بزهکاری ، انزوا و انفعال به این هدف نایل شود و این راهها نیز شخص را به یک هویت دیگر می رساند : هویت شکست هر قدر هم کیفیت علمی مدارس بهبود یابد ، دانش آموزان ، بدون پشتکار و انضباط شخصی نمی توانند به موفقیت نایل آیند . از آنجائیکه شکست خوردگان جامعه ما افراد تنهایی هستند ، مدارس می توانند با برقراری ارتباط عاطفی ازطریق جلسه های بحث و گفتگوی کلاسی با بچه ها ، تنهایی آنها را بشکنند .
داستان کوتاه
دلایل اهمیت و فواید و ضرورت شورای معلمان در مدارس
چگونه اضطراب و نگرانی خود را کنترل کنیم
تمرکز هنگام مطالعه
با لکنت زبان چه کنیم؟
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 32
کل بازدید :305492
این وبلاگ حاوی مقالات، تجربیات و نکاتی پیرامون مدیریت مدرسه و اجتماع می باشد. امیدوارم مورد استفاده سایرین قرار گیرد. هرگونه کپی برداری از مطالب این وبلاگ موجب امتنان است.
شورای عالی آپ [146]
پژوهشگاه وزارت آپ [163]
بانک اطلاعات آپ ایران [144]
سازمان آ پ استان یزد [720]
روابط عمومی آپ میبد [430]
وبلاگ آپ میبد [206]
[آرشیو(7)]